آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی دار فانی را وداع گفت
وی ساعاتی قبل و در سن 82 سالگی به دلیل عارضه قلبی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده بود.
ایران نیوفان ضمن تسلیت، از خداوند متعال برای ایشان، غفران الهی مسئلت مینماید.
✰✰(¯`*•.¸,¤° روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
چه خوب شــد عرفه دلبرم صدایــم کرد
خدا به خــــــاطر ارباب این عطایـــم کرد
چه منتی کـه در این روز معرفت، اربـاب
به خوان نعمت العفو خـــود گدایــم کرد
التماس دعا
✰✰(¯`*•.¸,¤° روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
عـرفـه، راه فـراگـیـری تـعـلـیـم و تـربـیـت و درخـواسـت بـهـتـریـن هـای مـعـنـوی را بـا دعـا و نـیـایـش بـر مـا ارزانـی داشـتـه اسـت.
بـیـا عـرفـه را بـا جـان و دل بـیـامـوزیـم . . .
✰✰(¯`*•.¸,¤°شعر به مناسبت روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
روز عرفه، روز بی پیرایگی و آراستگی در عرفات خدا
و روز زمزمه رازمندی های حسین و روز برخورد اشک و لبخند است . .
✰✰(¯`*•.¸,¤°پیامک به مناسبت روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
این روزها چه روزهای با عظمتی است موسی به طور میرود فاطمه به خانه علی ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه محمد با علی به غدیر حسین با تمام هستیش به کربلا پیشاپیش روز عرفه و عید قربان مبارک
✰✰(¯`*•.¸,¤°اس ام اس روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
وقت تکبیر و دعا و صلوات است امروز / مهدی صاحب زمان در عرفات است امروز
کاش این عرفات آخر هجران باشد / صبح فردا فرج مهدی زهرا باشد
✰✰(¯`*•.¸,¤° اس ام اس روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
خداوند متعال در روز عرفه، به سه مکان و سه گروه از انسان ها، توجه ویژه دارد:
اول: کربلا و زائران امام حسین
دوم: صحرای عرفات (در نزدیکی مکه) و حجاج بیت الله
سوم: هر جا از دنیا که دستی به سوی او بلند شود و دلی بشکند
✰✰(¯`*•.¸,¤° روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
چه خوش است اگر ببینم عرفات وکربلا را / حرم عزیز زهرا، شب مشعر و منا را
به خدای کعبه سوگند همه حج من حسین است/ به دوصد منا نبخشم عرفات کربلا را
روزعرفه روز نیایش مبارک
✰✰(¯`*•.¸,¤° شعر با موضوع روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
روز عرفه
روز نیایش و روز بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد
التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان
✰✰(¯`*•.¸,¤°اس ام اس عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
صحراست که جای التفات من و توست / وین خاک، مکلف نجات من و توست
ای دل، پری از شهود وا باید کرد / آری، اینجا، عرفات من و توست
✰✰(¯`*•.¸,¤° روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
این روزها چه روزهای با عظمتی است؛ موسی به طور می رود و فاطمه به خانه علی
ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه، محمد با علی به غدیر و حسین با تمام هستیش به کربلا!
روز عرفه مبارک
✰✰(¯`*•.¸,¤° پیامک راجب عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
هرچه امام حسین(ع) در دعای عارفانه عرفه اش از خدا طلبید ارزانیتان باد.
التماس دعا
✰✰(¯`*•.¸,¤°اس ام اس عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
عرفه، از آنجا جان می گیرد که «من عرفه نفسه، عرف ربّه»
پس به خود بنگر تا خدا را در تک تک یاخته هایت حس کنی
✰✰(¯`*•.¸,¤° SMS روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
وقت تکبیر و دعا و صلوات است امروز / مهدی صاحب زمان در عرفات است امروز
کاش این عرفات آخر هجران باشد / صبح فردا فرج مهدی زهرا باشد
✰✰(¯`*•.¸,¤° روز عرفه °¤,¸.•*´¯)✰✰
در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم
در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است . . .
منبع :holosms.ir
دانلود آلبوم جدید مهدی احمدوند به نام ساعت 7
Download New Album By Mehdi Ahmadvand Called Saat 7
دانلود آهنگ جدید سامان جلیلی به نام ترس
Download New Song By Saman Jalili Called Tars
دانلود آهنگ جدید میثم ابراهیمی به نام نفس عمیق
Download New Song By Meysam Ebrahimi Called Nafase Amigh
دانلود آهنگ جدید شهاب مظفری به نام مگه دیوونه حالیته
Download New Song By Shahab Mozaffari Called Mage Divoone Halite
دانلود آهنگ جدید مجید چاوشی به نام بمون
Download New Song By Majid Chavoshi Called Bemoon
دانلود آهنگ جدید پویا سالکی به نام کاشکی
Download New Song By Pouya Saleki Called Kashki
دانلود موزیک ویدئو جدید بابک جهانبخش به نام یک ساعت فکر راحت
Download New Music Video By Babak Jahanbakhsh Called Ye Saat Fekre Rahat
دانلود آهنگ جدید سالار عقیلی به نام حماسه بصیرت
Download New Song By Salar Aghili Called Hamaseye Basirat
دانلود آهنگ جدید امیر تاجیک به نام منم
Download New Song By Amir Tajik Called Manam
منبع :nex1music.ir
به گزارش سرویس ورزشی جام نیـوز، آندرانیک تیموریان که گزینه جدی باشگاه استقلال برای بازی در این تیم در نیم فصل دوم لیگ برتر محسوب می شود امروز پس از گفتگو با استقلالی ها برای حضور در این تیم به آنها به توافق رسید.
توافقات طرفین در حوزه مالی و مدت قرارداد است و حالا آندو باید رضایت نامه اش را از باشگاه ماشین سازی بگیرد.
تیموریان عصر امروز و بلافاصله مذاکرات خود با مسئولان ماشین سازی جهت اخذ رضایتنامه اش را آغاز کرده است. این در حالی است که باشگاه ماشین سازی ساعاتی قبل مخالفت خود را با جدایی تیموریان ابراز کرده بود.
با این وجود این بازیکن مصر هست که بتواند بار دیگر آبی پوش شود و باید دید نتیجه مذاکرات میان تیموریان با ماشین سازی به کجا می رسد.
تیموریان امروز گفته بود که دوست دارد به استقلال برگردد: «حقیقت این است که دوست دارم به استقلال برگردم اما همانطور که گفتم در حال حاضر موافقت باشگاه ماشینسازی برایم از همه چیز مهمتر است.من هیچ شرطی برای استقلال ندارم.»
با منتفی شدن حضور رحیم زهیوی و ایمان مبعلی در استقلال،حضور تیموریان در استقلال می تواند خبر خوبی برای هواداران استقلال باشد.
منبع:کاپ
منبع:جام نیوز
واحد تصویربرداری وابسته به بخش رسانه آستان مقدس امام حسین(ع) تصاویری از پوشش جدید مقبره امام حسین(ع) را منتشر کرد.
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز به نقل از پایگاه اطلاعرسانی آستان مقدس حسینی، مقبره مطهر امام حسین(ع) که در داخل ضریح فلزی قرار دارد از پارچههایی که مزین به آیات قرآن و اسماءالحسنی است، پوشیده میشود.
در همین راستا، واحد تصویربرداری وابسته به بخش رسانه آستان مقدس امام حسین(ع)، تصاویری از پوشش جدید مقبره امام حسین(ع) را منتشر کرده است.
نیروهای سرایا السلام وابسته به مقتدی صدر و نیروهای امنیتی توانستند سه عامل انتحاری را که به یک مرکز پلیس حمله کرده و قصد تسلط بر شهر را داشتند، به هلاکت برسانند.
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز، نیروهای عراقی و الحشد الشعبی حمله داعش به شهر سامراء در ۴۰ کیلومتری جنوب تکریت در استان صلاحالدین را خنثی کرده و توانستند سه عامل انتحاری که به مرکز پلیس المتوکل حمله کرده بودند را از پای درآورند.
نیروهای سرایا السلام وابسته به مقتدی صدر و نیروهای امنیتی توانستند سه عامل انتحاری را که به یک مرکز پلیس حمله کرده و قصد تسلط بر شهر را داشتند، به هلاکت برسانند.
خبرگزاری اعماق وابسته به گروه تروریستی داعش مسئولیت این حمله را برعهده گرفته است.
ابوخطاب عراقی، ابوسیناء عراقی و ابوانس عراقی سه تروریست داعشی هستند که به این مرکز پلیس حمله کردند.
نیروهای عراقی بعد از اینکه دو عامل انتحاری در حمله داعش با خودروی بمبگذاری شده در منطقه مطیبیجه در شرق سامراء را کشتند یک عامل انتحاری دیگر را که در مرکز پلیس المتوکل مخفی شده بود، محاصره کردند.
حمله داعش ابتدا با انفجار خودروی بمبگذاری شده در این منطقه آغاز شد و بعد دو گروه از افراد مسلح داعش به سمت مرکز پلیس امام و متوکل در شرق سامرا پیشروی کردند.
به گفته منابع، اما نیروهای عشایر و سرایا السلام به کمک نیروهای امنیتی آمده و حمله را خنثی کردند.
به گفته منابع امنیتی، اوضاع سامراء تحت کنترل است و نیروهای امنیتی در اطراف دو مرکزی که نیروهای داعش به آنجا حمله کردند مستقر هستند.
«صفاء التمیمی» یکی از رهبران سرایا السلام کشته شدن سه عامل انتحاری را که به مرکز پلیس حمله کرده بودند، تایید کرد.
احتمالاً کوهستان آتوس به مساحت 335 کیلومتر مربع واقع در کشور یونان، بزرگترین مکان در جهان است که ورود زنان و حتّی حیوانات ماده به آن ممنوع است.
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز به نقل از بی بی سی، کوهستان آتوس که در یک شبهجزیره واقع شده، مکانی مقدّس است که هر روزه صد زائر مرد ارتدوکس و ده زائر غیرارتدوکس به این منطقه سفر میکنند و میتوانند سه شب در یکی از بیست صومعۀ مستقر در کوهستان اقامت بگزینند. اگر کسی بخواهد از کوهستان آتوس دیدن کند، اولین مرحله این است که یک کپی از پاسپورت خود را به «ادارۀ زوار کوه آتوس» ارائه دهد.
هزار سال است که هیچ زنی اجازۀ ورود به ساحت این کوهستان را نداشته و حتّی نباید وارد دایرۀ پانصد متری ساحل آن شوند. چراکه صومعههای موجود در این مکان همگی مختصّ مردان هستند و زنان حقّ ورود به صوامع مردان را ندارند. این آسانترین راه برای فراهم کردن زمینۀ تجرّد برای راهبان است. چیزی که کوه آتوس را از دیگر صوامع متمایز میسازد، آن است که کلّ شبهجزیره یک صومعۀ عظیم محسوب میشود.
دلیل دیگری که مانع از ورود زنان به این منطقه میشود به یک روایت ارتدوکس برمیگردد. طبق یکی از روایتها، وقتی حضرت مریم در حال سفر دریایی به قبرس بود، باد کشتی را منحرف کرد و حضرت در کوه آتوس از کشتی فرود آمدند. مریم مقدّس از این سرزمین خوشش آمد و از فرزندش خواست تا اینجا متعلّق به او باشد و او پذیرفت. لذا این سرزمین «باغ حضرت مریم» نیز خوانده میشود و وی تنها نمایندۀ زنان در این شبهجریزه است.
یکی از قوانین حاکم بر این مکان آن است که مردان برای آمدن به آن باید محاسن بگذارند. در عصر بیزانس حتّی از ورود خواجهها و پسران نیز ممانعت میشد. دلیل این امر آن بود که از احتمال ورود زنان با لباس مردانه جلوگیری به عمل آید.
از اماکن دیگری که زنان اجازۀ ورود به آنها را ندارند میتوان به «معبد ساباریمالا» واقع در هندوستان، «کوه مقدّس اومین» در ژاپن و خیابان «هربرتاشتراس» در هامبورگ اشاره کرد.
منبع :جام نیوز
حسینیه، مدرسه علمیه و سالن اجتماعات شیعیان جاکارتا موسوم به «سفینة النجاة» در اندونزی به صورت کشتی طراحی و ساخته شده است.
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز، آثاری که از قبور مسلمین در این سرزمین برجای مانده نشانگر این حقیقت است که حداقل از قرن چهارم هجری، تشیع در آنجا وجود داشته است.
«مهران رسام» تهیه کننده سریال «مرز خوشبختی» اظهار داشت: تصویربرداری این سریال به کارگردانی حسین سهیلی زاده به مرز 70 درصد رسید.
سید علی حسینی خامنهای فرزند مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنهای، در فروردینماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنهای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده: «پدرم روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشهگیر [...] زندگی ما بهسختی میگذشت. من یادم هست شبهایی اتفاق میافتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد. [...] آن شام هم نان و کشمش بود.»
خانهای که خانوادهی سید جواد در آن زندگی میکردند در یکی از محلههای فقیرنشین مشهد بود: «منزل پدری من که در آن متولد شدهام، تا چهار پنج سالگی من، یک خانهی ۶۰ ـ ۷۰ متری در محلهی فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفهای! هنگامی که برای پدرم میهمان میآمد -و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت- همهی ما باید به زیرزمین میرفتیم تا مهمان برود. بعد عدهای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.»
۱. خاندان
پدر
پدرش سیدجواد خامنهای (۲۰جمادیالثانی ۱۳۱۳نجف، ۱۶ آذر۱۲۷۴/۱۴ تیر ۱۳۶۵) از علما و مجتهدان عصر خود بود که در نجف متولد شد و در کودکی همراه خانوادهاش به تبریز آمد. پس از اتمام دورهی سطح، در حدود ۱۳۳۶ق به مشهد مهاجرت کرد[۸] و در فقه و اصول از محضر بزرگانی چون حاجآقا حسین قمی، میرزا محمد آقازاده خراسانی (کفائی)، میرزا مهدی اصفهانی و حاج فاضل خراسانی و در فلسفه از محضر آقابزرگ حکیم شهیدی و شیخ اسدالله یزدی بهرهمند گردید[۹] . سپس در ۱۳۴۵۵ق به نجف رفت و از حوزهی درس میرزا محمدحسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقاضیاءالدین عراقی کسب فیض کرد و از سه نفر مذکور اجازهی اجتهاد گرفت[۱۰] . او در پی تصمیم بازگشت به ایران راهی مشهد شد و برای همیشه در آن شهر اقامت گزید و ضمن تدریس، امامت مسجد صدیقیهای بازار مشهد (مسجد آذربایجانیها) را عهدهدار گردید[۱۱] . او همچنین از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد نیز بود[۱۲] وی علاقهی زیادی به مطالعه داشت. مباحثات علمی روزانه وی با همردیفان از جمله حاج میرزا حسین عبائی، حاج سید علیاکبر خوئی، حاج میرزا حبیب ملکی و ... تا دهها سال ادامه داشت. همچنین فردی پرهیزگار و بیتوجه به امور دنیوی بود و زندگی زاهدانهای داشت[۱۳] .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آنکه فرزندانش به مقامات عالی سیاسی و اجرایی رسیدند، همچنان به زندگی زاهدانهی خود ادامه داد. به دلیل بهرهمندی از کمالات انسانی همواره مورد وثوق مردم بود. در رواق پشت ضریح مطهر امام رضا (ع) به خاک سپرده شد[۱۴] . امام خمینی در پیام تسلیتی به آیتالله خامنهای به مناسبت فوت پدرش، آیتالله سیدجواد خامنهای را عالمی با تقوا و متعهد برشمرد[۱۵] .
جد اعلای ایشان سیدمحمد حسینی تفرشی نسب به سادات افطسی میرساند. شجره وی به سلطانالعلماء احمد، معروف به سلطان سیداحمد میرسد که با پنج واسطه از اخلاف امام سجاد (ع)، است. جدش سیدحسین خامنهای (تولد حدود ۱۲۵۹ق/ درگذشت ۲۰ ربیعالثانی ۱۳۲۵ق) در خامنه به دنیا آمد و در نجف نزد اساتید بزرگی چون سیدحسین کوهکمری، فاضل ایروانی، فاضل شربیانی، میرزا باقر شکی و میرزا محمدحسن شیرازی تلمذ کرد و پس از طی مدارج علوم دینی در حوزهی علمیهی نجف اشرف، در زمرهی فقها و مدرسان آن حوزه قرار گرفت. او در سال ۱۳۱۶ق به تبریز آمد[۱] و مدرس مدرسهی طالبیه و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد[۲] . دارای افکار بلند سیاسی و اجتماعی و از علمای طرفدار مشروطه بود و همواره مردم را به حمایت و پاسداری از نهضت مشروطه تشویق میکرد[۳] . برخی از آثار علمی ایشان از جمله حاشیه بر کتابهای ریاضالمسائل، قوانینالاصول، مکاسب شیخ انصاری، فوائدالاصول و شرح لمعه وقف کتابخانهی حسینیهی شوشتری نجف شد[۴] . شیخ محمد خیابانی، روحانی مبارز و مجاهد عصر مشروطه، شاگرد و داماد وی بود[۵]. سیدمحمد خامنهای (۱۲۹۳ نجف/شعبان ۱۳۵۳ق نجف) مشهور به پیغمبر[۶] ، عموی آیتالله خامنهای از شاگردان آخوند خراسانی، شریعت اصفهانی و دیگر بزرگان نجف بود، و فردی آگاه به مسائل زمان و از رجال طرفدار مشروطه بهشمار میرفت[۷] .
مادر
بانو میردامادی (۱۲۹۳ش ـ ۱۳۶۸ش)، مادر آیتالله خامنهای بانویی زاهد، متشرع، آشنا با آیات قرآن، احادیث، تاریخ و ادبیات بود. او در جریان مبارزه با رژیم پهلوی با فرزندان مبارزش، بهویژه آیتالله سیدعلی خامنهای همگام بوده است[۱۶] .
آیتالله خامنهای درباره مادرشان میگویند: «مادرم خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظ شناس - البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ - و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت.
ما وقتی بچه بودیم، همه مینشستیم و مادرم قرآن میخواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند. ما بچهها دورش جمع میشدیم و برایمان به مناسبت، آیههایی را که در مورد زندگی پیامبران است، میگفت. من خودم اولین بار، زندگی حضرت موسی، زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم - به این مناسبت - شنیدم. قرآن که میخواند، به آیاتی که نام پیامبران در آن است میرسید، بنا میکرد به شرح دادن.»
آیتالله سیدهاشم نجفآبادی (میردامادی) (۱۳۰۳ق ـ۱۳۸۰ ق)، جد مادری آیتالله خامنهای (از خاندان میرداماد فیلسوف مشهور عصر صفویه) از شاگردان آخوندخراسانی و میرزا محمدحسین نائینی، از علما و مفسران قرآن و از ائمهی جماعت مسجدگوهرشاد بود[۱۷] و در عین حال به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژهای داشت و در پی اعتراض به کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در دورهی حکومت رضاشاه، به سمنان تبعید شد[۱۸] . آیتالله خامنهای از سوی مادر به محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق (ع) نسب میرساند[۱۹] .
۲. شخصیت علمی و فرهنگی
۱.۲. تحصیل و تدریس
تحصیل در مشهد
سیدعلی خامنهای تحصیل را در چهار سالگی از مکتبخانه و با فراگیری قرآن کریم شروع کرد. دورهی دبستان را در نخستین مدرسهی اسلامی مشهد، دارالتعلیم دیانتی، گذراند[۲۰] . در همین ایام، یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان قرآن مشهد آغاز کرد[۲۱] .
همزمان با تحصیل در کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز کرد. شوق وافر او به تحصیلات حوزوی و تشویق والدین سبب شد که وی پس از اتمام دورهی دبستان، وارد دنیای طلبگی شود و تحصیل علوم دینی را در مدرسهی سلیمانخان ادامه دهد. وی بخشی از مقدمات را نیز نزد پدر طی کرد. سپس به مدرسهی نواب رفت و دورهی سطح را در آن به پایان برد. همزمان با تحصیلات حوزوی دورهی دبیرستان را تا سال دوم متوسطه ادامه داد[۲۲] .
وی معالمالاصول را نزد آیتالله سیدجلیل حسینی سیستانی و شرح لمعه را نزد پدر و میرزا احمد مدرس یزدی فرا گرفت. رسائل، مکاسب و کفایه را نیز نزد پدر و آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی آموخت. در سال ۱۳۳۴ش، در درس خارج فقه آیتالله سید محمدهادی میلانی حاضر شد.
حوزه نجف
وی در ۱۳۳۶ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده به نجف اشرف مشرف شد و در دروس مدرسان بنام حوزهی علمیهی نجف، از جمله آیات سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی حضور یافت، ولی به دلیل عدم تمایل پدر برای اقامت در آن شهر به مشهد بازگشت[۲۳] و به مدت یک سال دیگر در درس آیتالله میلانی حاضر شد. سپس در سال ۱۳۳۷۷ش به شوق ادامه تحصیل عازم حوزهی علمیهی قم شد[۲۴] . در همین سال و پیش از عزیمت به قم، آیتالله محمدهادی میلانی به وی اجازهی روایت داده بود[۲۵] .
حوزه قم
سید علی خامنهای، در قم نزد بزرگانی چون آیات حاجآقا حسین بروجردی، امام خمینی، حاج شیخمرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و علامه طباطبایی تلمذ نمود[۲۶] . در مدت اقامت در قم اکثر وقت خود را به تحقیق، مطالعه و تدریس میگذراند.
بازگشت به مشهد
آیتالله خامنهای در ۱۳۴۳ش به دلیل عارضهی بینایی پدر و کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیتالله میلانی حضور یافت که تا سال ۱۳۴۹ ادامه داشت. او از ابتدای حضور در مشهد، به تدریس سطوح عالی فقه و اصول (رسائل، مکاسب و کفایه) و برگزاری جلسات تفسیر برای عموم همت گماشت. در این جلسات جمعیت کثیری از قشر جوان به ویژه دانشجویان حضور پیدا میکردند[۲۷] . در جلسات تفسیر خود، مهمترین پایههای فکری اسلام و اندیشه اسلامی را از خلال آیات قرآن استخراج و بیان مینمود و به تعمیق بنیانهای اندیشه مبارزه و براندازی حکومت طاغوت میپرداخت به صورتی که شرکتکننده در درس تفسیر او به این نتیجه ضروری و طبیعی میرسید که حکومتی بر پایه اسلام و معارف دین باید در کشور تحقق یابد. یکی از اهداف اصلی او از تفسیر، انتقال مبانی انقلاب اسلامی به جامعه بود از سال ۱۳۴۷ درس تخصصی تفسیر را نیز برای طلاب علوم دینی شروع کرد که این دروس و جلسات تفسیر تا سال ۱۳۵۶ و قبل از دستگیری و تبعید به ایرانشهر ادامه داشت[۲۸] . جلسات تفسیر در سالیانی از دوره ریاست جمهوری و پس از آن ادامه داشت.
تدریس درس خارج
ایشان از سال ۱۳۶۹ش تدریس خارج فقه را آغاز کرد و تاکنون به تدریس ابواب جهاد، قصاص، مکاسب محرمه و صلاة مسافر پرداخته اند.
شخصیت ادبی
آیتالله خامنهای با حوزهی شعر و ادبیات مأنوس هستند و همواره به مطالعه رمان و داستان علاقمند بودهاند و بسیاری از رمانها و داستانهای معتبر دنیا را مطالعه کردهاند. این علاقه با مطالعه رمانها و آثار ادبی نویسندگان بزرگ جهان و تاریخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پیدا کرد. حتی به نقد کتابهای ادبی و شعر هم میپردازند. با بسیاری از شاعران، نویسندگان و روشنفکران زمانه در ارتباط بود.
در ایامی که در مشهد حضور داشت در برخی از انجمنهای ادبی که با حضور شعرای بزرگ تشکیل میشد شرکت میکرد. در انجمنهای ادبی به نقد شعر میپرداخت. خود نیز اشعاری سروده و در سالهای اخیر تخلص «امین» را برگزیده است. مطالعهی کتب تاریخی بخش دیگری از برنامهی مطالعاتی دائمی ایشان است و به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارند. [۲۹]
۲.۲. آثار
آیتالله خامنهای تحقیق و تألیف را از دوران طلبگی آغاز کرد و تقریرات دروس اساتید خود را نگاشت[۳۰] و قبل از پیروزی انقلاب به ترجمه و تألیف چند اثر نیز همت گماشت.
تألیفها و پژوهشها:
۱ـ چهار کتاب اصلی علم رجال
۲ـ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
۳ـ پیشوای صادق
۴ـ از ژرفای نماز
۵ـ صبر
۶ـ روح توحید نفی عبودیت غیرخدا
۷ـ گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه قم
ترجمهها:
۱- آینده در قلمرو اسلام، نوشتهی سیدقطب
۲- صلح امام حسن: پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ، نوشته شیخ راضی آلیاسین
۳- تفسیر فیظلالالقرآن، نوشته سیدقطب
۴- مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، نوشته عبدالمنعم النمر
۵- ادعانامه علیه تمدن غرب (ترجمه و تحقیقات)
علاوه بر آن، بسیاری از آراء و اندیشههای ایشان که در گفتار و نوشتار ایشان و در قالب پیام، سخنرانی، خطبه، مصاحبه منعکس شده است به صورت کتاب و نرمافزار با عناوین گوناگون و به صورت موضوعی منتشر گردیده و برخی از آنها نیز به زبانهای دیگر ترجمه شده است. همچنین، پایاننامهها، رسالهها، مقالات و کتابهای گوناگونی ناظر به افکار و اندیشههای ایشان تألیف و تدوین شده است. نیز، بخشی از مجموعه بیانات و مکتوبات ایشان در دوره رهبری با عنوان «حدیث ولایت» منتشر گردیده است.
۳. حیات سیاسی و اجتماعی
۱.۳. دوران مبارزات پیش از انقلاب
پیشینهی فعالیتهای سیاسی ـ مذهبی خاندان آیتالله خامنهای، در او زمینهی تربیتی برای مبارزهی سیاسی ـ مذهبی فراهم آورده بود. نقطهی آغازین ورود به فعالیتهای سیاسی، دیدار او با سیدمجتبی نواب صفوی (میرلوحی) در مشهد بود که به بیان خود او اولین بارقههای انقلابی را در وی پدید آورد[۳۱] . نخستین دیدار وی با امام خمینی (ره) در سال ۱۳۳۶ش صورت گرفت اما چهرهی سیاسی امام خمینی برای اولین بار در جریان لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی برای ایشان مکشوف شد[۳۲] .
آیتالله خامنهای با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۴۱ش وارد عرصههای گوناگون مبارزه با طاغوت شد. جزو نخستین افرادی بود که همگامی و فعالیت مبارزاتی را در دورهی قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز کرد[۳۳] . در بهمن ۱۳۴۱، پس از همهپرسی لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، آیتالله خامنهای و برادرش سیدمحمد مأمور رساندن گزارش آیتالله محمدهادی میلانی به امام خمینی در قالب نامه در مورد واکنش مردم مشهد به این همهپرسی شدند[۳۴] .
نخستین دستگیری (ایام ۱۵ خرداد)
در سال ۱۳۴۲ و در آستانهی ماه محرم، امام خمینی وی را مأمور ساخت پیامهایی را به آیتالله میلانی و علما، روحانیون و هیأتهای مذهبی خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاهسازی مردم در قبال تبلیغات رژیم پهلوی انتقال دهد[۳۵] . امام خمینی در این پیامها خطمشی مبارزه را ترسیم کرده و از علما و روحانیون خواسته بود به منظور تبیین جنایات رژیم پهلوی، ذکر واقعهی مدرسهی فیضیه از روز هفتم محرم در منابر خوانده شود[۳۶] . آیتالله خامنهای خود نیز برای محقق ساختن هدف و اجرای خطمشی امام خمینی راهی بیرجند ــ که تحت نفوذ خاندان علم بود ــ شد و در منابر و مجالس آن شهر دربارهی حادثهی مدرسهی فیضیه و سلطهی اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کرد[۳۷] . به دنبال این سخنرانیها، وی در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ مقارن با هفتم ماه محرم ۱۳۸۳، دستگیر و در مشهد زندانی شد[۳۸] . پس از آزادی وی، آیتالله محمدهادی میلانی از او دیدن کرد[۳۹] . آیتالله خامنهای پس از آن با حضور در جلساتی که در منزل آیتالله میلانی به منظور تداوم نهضت اسلامی در غیاب امام خمینی ــکه در حصر به سر میبرد ـ تشکیل میشد، فعالیتهای سیاسیاش را تداوم بخشید[۴۰] . اندکی پس از آن به حوزهی علمیهی قم بازگشت و با کمک و همکاری برخی روحانیون مبارز به سازماندهی مجدد فعالیتهای سیاسی از طریق جلسات مشورتی و تبلیغات پرداخت[۴۱] . او از جمله روحانیونی بود که در ۱۱ دی ۱۳۴۲ تلگرامی به آیتالله سید محمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی، که در حمایت از امام خمینی زندانی شده بودند، فرستاد[۴۲] . در همان زمان طلاب خراسانی حوزهی علمیهی قم با هدایت او، در اعتراض به ادامهی حصر امام خمینی نامهای به حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت، نوشته و منتشر کردند که از جملهی آنها خود ایشان و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانی بودند[۴۳] .
دومین بازداشت (سفرهای انقلابی)
ایشان در بهمن ۱۳۴۲، مقارن با رمضان ۱۳۸۳ق برای تبلیغ و تبیین مسائل نهضت اسلامی راهی زاهدان شد[۴۴] . سخنرانیهای او در مساجد زاهدان و استقبال مردمی از آن، رژیم را بر آن داشت که ایشان را دستگیر و به زندان قزل قلعه ـ که در آن زمان محل بازداشت زندانیان سیاسی و امنیتی بود ــ منتقل نماید[۴۵] . در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲۲ قرار بازداشت آیتالله خامنهای به قرار التزام به عدم خروج از حوزهی قضایی تهران تبدیل و ایشان از زندان آزاد شد[۴۶] . از این پس تا پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای وی همواره تحت کنترل مأموران امنیتی قرار داشت.
تشکیل جلسه «یازده نفره» حوزه علمیه قم
آیتالله خامنهای در پاییز ۱۳۴۳ از قم به مشهد بازگشت و در کنار مراقبت از پدر به فعالیتهای علمی و سیاسی پرداخت[۴۷] . او در زمرهی روحانیونی بود که اندکی پس از تبعید امام خمینی به ترکیه با نگارش نامهای به دولت وقت ــ دولت امیرعباس هویدا ــ در ۲۹ بهمن ۱۳۴۳۳ به اوضاع نابسامان کشور و تبعید امام خمینی اعتراض کردند[۴۸] . سیدعلی خامنهای به همراه عبدالرحیم ربانی شیرازی، علی فیض مشکینی، ابراهیم امینی، مهدی حائری تهرانی، حسینعلی منتظری، احمد آذری قمی، علی قدوسی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خامنهای و محمدتقی مصباح یزدی[۴۹] . اعضای گروه یازده نفر بودند که با هدف تقویت و اصلاح حوزهی علمیهی قم برای مبارزه با رژیم پهلوی شکل گرفت. مبارزه بر مبنای فکر و عقیده بود و همین امر علت پیشرفت آن بود و روحانیون نیز به منزلهی بدنه و مغز متفکر مبارزه بودند. آنان در این مرحله از مبارزه به این نتیجه رسیده بودند که بدون تشکل، موفقیت کمتری خواهند داشت و وجود آن موجب میشود که از فروپاشی مبارزه توسط رژیم جلوگیری شود. این گروه در دوران تبعید امام خمینی، برنامهریزی جریان مبارزات و تداوم آن را بر عهده گرفت. از این گروه بهعنوان اولین تشکیلات سری حوزهی علمیهی قم یاد میشود، فعالیت این گروه در اواخر سال ۱۳۴۵ش توسط ساواک کشف و به دنبال آن برخی از اعضا دستگیر و برخی دیگر، از جمله آیتالله خامنهای تحت تعقیب قرار گرفتند.
بنیانگذاری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
در کنار این، جلسه دیگری هم راه افتاده که بنیان جامعه مدرسین امروز است. «ما جزو کسانی هستیم که در اولین نشستهای جامعه مدرسین عضو بودیم، شرکت داشتیم. هم بنده بودم، هم به نظرم آقای هاشمی بود... آقایان [علی] مشکینی، ربانیشیرازی، [ناصر] مکارم و... یک عده مسنترها هم شرکت میکردند.»[۴۵]
این جلسهها و تصمیماتی که در آن گرفته میشد، فضای حوزه علمیه قم را تغییر داد. پا به رکابها و دستاندرکاران این تصمیمات، کسانی غیر از اعضاء جلسه بودند؛ طلبههای جوان و علاقمند. این تحرکات فضای بسته و مغموم قم را باز کرد.
آیتالله خامنهای در همین ایام مخفیانه به ترجمه و انتشار کتاب آینده در قلمرو اسلام اقدام کرد. در این کتاب به دو موضوع مهم فشار غرب و تبلیغات کمونیسم اشاره شده و دورنمایی از آینده که به سمت اسلام پیش میرود، آمده است[۵۰] . ساواک کتاب را توقیف و افراد مرتبط با انتشار آن را دستگیر کرد اما موفق به دستگیری و بازداشت آیتالله خامنهای (مترجم کتاب) نشد[۵۱] . آیتالله خامنهای در آن ایام مدتی در تهران و کرج به فعالیت مشغول بود. اما به علت ندادن تعهد بر عدم اظهار مطالب ضد رژیم از فعالیتش در کرج ممانعت به عمل آمد. در مسجد امیرالمؤمنین (ع) تهران هم مدتی به امامت جماعت پرداخت.
سومین بازداشت
در پی دستگیری و تبعید آیتالله سید حسن قمی در فروردین ۱۳۴۶ که به دنبال سخنرانی ضد رژیم او در مسجد گوهرشاد صورت گرفت، آیتالله خامنهای از آیتالله میلانی خواست به این اقدام اعتراض کند[۵۲] . این اقدام وی سبب شد مأموران ساواک از حضور او در مشهد اطلاع یافته و در ۱۴ فروردین همان سال، در مراسم تشییع جنازهی آیتالله شیخ مجتبی قزوینی، وی را دستگیر کنند[۵۳] . او در ۲۶ تیر همان سال آزاد شد[۵۴] . اندکی پس از آزادی، در تهران به ملاقات زندانیان سیاسی رفت. [۵۵]
آیتالله خامنهای از طریق ارتباط با مبارزین در نقاط مختلف، سعی در تشکل بخشیدن به مبارزین و مبارزه، تربیت نسلهای جدید مبارزین و انقلابیون براساس اندیشه اسلامی خصوصاً بین طلاب علوم دینی و دانشجویان، سعی در اخذ مبانی مبارزه از قرآن و حدیث، مقابله با اندیشههای مادیگرایانه مارکسیستی و لیبرالیستی و امثال آن، به تعمیق اندیشه اسلامی و مبارزه در چهارچوب نهضت امام خمینی پرداخت و علیرغم مقابله رژیم پهلوی به موفقیتهای زیادی دست یافت. نگاه چندبُعدی به مبارزه، استفاده از شبکه عظیم اطلاعرسانی نهضت امام خمینی و رسانه فراگیر منبر و عملگراییاش، از برخی علل موفقیت ایشان بوده است.
در پی وقوع زمینلرزهی ویرانگر جنوب خراسان در ۹ شهریور ۱۳۴۷ عدهای از روحانیون خراسان به سرپرستی آیتالله خامنهای با هدف امداد و ساماندهی کمکهای مردمی به زلزلهزدگان، عازم فردوس شدند. این اقدام با مخالفت مقامات امنیتی محلی روبهرو شد اما گروه امداد اقدامات مؤثری در کمکرسانی به زلزلهزدگان انجام داد. حضور و کمکرسانی دو ماههی آیتالله خامنهای در فردوس فرصتی پدید آورد تا با مشکلات مردم زلزلهزده از نزدیک آشنا شود و با آنان مأنوس گردد و در مجالس و منابر و همچنین هیئتهای مذهبی، پیام نهضت اسلامی را برای مردم آن سامان تبیین کند. این فعالیتها حساسیت شهربانی و ساواک خراسان را برانگیخت و به اقامتش در فردوس پایان داده شد[۵۶] . او در اواخر دیماه همان سال به قصد زیارت عتبات عالیات و دیدار با امام خمینی (ره) اقدام کرد اما با مخالفت و ممانعت ساواک روبهرو شد. این محدودیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و وی ممنوعالخروج بود. [۵۷]
محکومیت به شش ماه حبس
آیتالله خامنهای به اتهام عضویت در گروه یازده نفره به شش ماه زندان محکوم گردید. به دنبال انتشار این خبر در روزنامهی کیهان و احضار آیتالله خامنهای به دادگاه تجدید نظر، وی پس از مشورت با عدهای از علمای مشهد از حضور در دادگاه خودداری ورزید[۵۸] . او با آنکه تحت پیگرد بود با برخی از روحانیون مبارز ازجمله سید محمود طالقانی، سید محمدرضا سعیدی، محمدجواد باهنر، محمدرضا مهدویکنی، مرتضی مطهری، اکبر هاشمی رفسنجانی و فضلالله محلاتی در مشهد و تهران ارتباط داشت و به رغم اقامت در مشهد در بسیاری از جلسات علما و روحانیون مبارز تهران حضور مییافت[۵۹] . او با تشکیل جلساتی با حضور عدهای از روحانیون دربارهی اعزام روحانیون و طلاب به روستاهای اطراف مشهد تصمیمگیری و اقدام میکرد[۶۰] .
آیتالله خامنهای با نگاه عقیدتی به نهضت اسلامی و پرورش فکری مردم برآن مبنا، مبارزات خود را ادامه داد. او با برگزاری جلسات تفسیر برای طلاب علوم دینی و دانشجویان و ایراد سخنرانی برای اقشار مختلف مردم میکوشید مبانی دینی ـ اعتقادی آنان را تقویت نماید. او معتقد بود تحقق آرمانهای اسلامی در بستری از کوششهای فرهنگی ممکن است و خیزشهای مردمی جز با گسترش آگاهی و دانایی محقق نخواهد شد. جریان روشنفکری جریان فعال و مبارز در دانشگاهها تلقی میشد. این رویکرد را در واکنش به فعالیتهای جریانهای سیاسی معتقد به تفکر مارکسیستی، ضروری میدانست. در این زمینه فعالیتهای علمی و جلساتی را با شرکت مبارزان و متفکران اسلامی در سال ۱۳۴۸ برگزار کرد[۶۱] .
سخنرانیها در حسینیه ارشاد و مسجد الجواد تهران
آیتالله خامنهای با بسیاری از روشنفکران و کانونهای روشنفکری مشهور در عرصهی مبارزه نیز ارتباط و همکاری داشت. وی در سال ۱۳۴۸ به منظور تبیین مباحث تأثیرگذار در روند مبارزه به ایراد سخنرانیهایی در برخی مراکز فعال سیاسی ـ اسلامی در تهران از جمله حسینیهی ارشاد و مسجد الجواد تهران دعوت شد[۶۲] . سخنرانیهای وی در حسینیهی ارشاد که در اواخر سال ۱۳۴۸ و به دنبال دعوت آیتالله مرتضی مطهری از وی صورت گرفت و نیز سخنرانی در مسجد الجواد تهران، به دعوت انجمن اسلامی مهندسین، تأثیر زیادی در روشنگری نسل جوان، به ویژه دانشجویان و دانشآموزان داشت[۶۳] . آیتالله خامنهای در بهار ۱۳۴۹۹ در جهت عمق بخشیدن به روند نهضت اسلامی و تقویت بنمایههای عقیدتی مبارزه با رژیم پهلوی، سلسله جلساتی را پایهگذاری کرد که در آن ایدهی مبارزاتی خود مبنی بر تدوین جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی را با دعوت از افرادی چون مرتضی مطهری، سید محمود طالقانی، سید ابوالفضل زنجانی، مهدی بازرگان، اکبر هاشمی رفسنجانی، یدالله سحابی، عباس شیبانی و کاظم سامی به بحث و بررسی گذاشت. این سلسلهجلسات به تدوین جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی انجامید[۶۴] .
چهارمین بازداشت
با درگذشت آیتالله سید محسن حکیم در خرداد ۱۳۴۹ بحث مرجعیت که در گذشته پس از رحلت آیتالله بروجردی مطرح شده بود، به صورت جدی در جامعه مطرح گردید و در این میان آیتالله خامنهای ضمن گرامیداشت مقام فقهی و علمی آیتالله حکیم و ارسال پیامهای تسلیت به برخی از علما، تلاش مضاعفی برای تحکیم مرجعیت امام خمینی به عنوان مرجع تقلید اعلم انجام داد. در همان ایام و به دنبال شهادت آیتالله سید محمدرضا سعیدی در ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ توسط ساواک که از مهمترین مروجین امام خمینی در آن مقطع بود، تلاش کرد به همراه شمار دیگری از مبارزان ضمن هدایت واکنشهای مردمی در اعتراض به شهادت وی، از موقعیت پدید آمده به نفع مبارزه بهره ببرد. بر اثر جریانسازی وی در این برهه بود که عدهای از طلاب علوم دینی به تهیه و انتشار اعلامیههایی در حمایت از امام خمینی و انتقاد از رژیم و ساواک اقدام کردند[۶۵] . به دنبال آن و با گسترش دامنهی اعتراضات و مبارزات [۶۶] ساواک مشهد در ۲ مهر ۱۳۴۹ دستگیر و مدتی در زندان لشکر خراسان ـ تنها زندان امنیتی مشهد ـ بازداشت کرد[۶۷] . در محرم ۱۳۹۱/ اسفند ۱۳۴۹ با آنکه نام آیتالله خامنهای در فهرست واعظان ممنوعالمنبر ساواک قرار گرفته بود وی سخنرانیهایی در هیئت انصارالحسین تهران ایراد کرد[۶۸] . آیتالله خامنهای در سال ۱۳۵۰ به دعوت آیتالله طالقانی سخنرانیهایی در مسجد هدایت تهران، که کانون توجه دانشجویان و جوانان مبارز بود، ایراد کرد[۶۹] .
سه مرتبه بازداشت در سال ۱۳۵۰
در پی تحریم جشنهای ۲۵۰۰ ساله از سوی امام خمینی[۷۰] ساواک مراقبتهای شدیدی نسبت به فعالیت روحانیون مبارز در پیش گرفت. بر این اساس وی در مرداد ۱۳۵۰ به ساواک مشهد احضار و مدتی در زندان لشکر خراسان بازداشت شد[۷۱] . او پس از آزادی، فعالیتهای خود را ادامه داد و در همان سال دو بار دیگر نیز بازداشت شد؛ یکی در آبان ۱۳۵۰ که به بازداشت کوتاهمدت وی در زندان لشکر خراسان انجامید. دیگری در ۲۱ آذر همان سال که به اتهام اقدام برضد امنیت داخلی به سه ماه حبس محکوم گردید[۷۲] .
ادامه جلسات درس در تهران، مشهد و نیشابور
وی پس از آزادی، فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی خود را گسترش داد و بارها در جلسات هیئت انصارالحسین و مسجد نارمک تهران حضور یافت و سخنرانیهایی در موضوعات دینی و سیاسی ایراد کرد. جلسات درس و تفسیر او در مدرسهی میرزاجعفر و مسجد امام حسن (ع) و مسجد قبله و نیز در منزلش در مشهد ادامه داشت. مخاطب او در این جلسات دانشآموزان، دانشجویان، طلاب جوان و گروههایی از اقشار مختلف مردم بودند که وی آنان را با تفکر اسلام انقلابی و سیاسی آشنا میساخت. عده زیادی از مخاطبان جلسات و شاگردان او بعدها در اوج مبارزات در نقاط مختلف کشور به آگاهیبخشی پرداختند. گزارشهای جلسات سخنرانی و درس او بارها از سوی مأموران امنیتی منعکس شده است. از نظر ساواک، افرادی چون آیتالله خامنهای از مدرسان روشنفکر و انقلابی حوزههای علمیه تلقی میشدند که ضمن داشتن ارتباط با دانشجویان و جوانان، مروج اندیشههای مبارزاتی امام خمینی و خواستار آگاه ساختن طلاب علوم دینی به مسائل سیاسی و اجتماعی بودند[۷۳] .
آیتالله خامنهای در فروردین ۱۳۵۲ برای تبلیغ عازم نیشابور شد و در مساجد آن شهر سلسلهجلسات درس اصول عقاید را، که هفتهای یک بار در روزهای سهشنبه برگزار میشد، دایر کرد[۷۴] . در خرداد ۱۳۵۲ ساواک جلسات تفسیرش در مسجد امام حسن (ع) و منزلش را تعطیل کرد[۷۵] . آیتالله خامنهای در آذر ۱۳۵۲۲ محل اقامهی نماز جماعت و جلسات تفسیر خود را به دعوت بانی و واقف مسجد کرامت، به آن مسجد انتقال داد و مسجد یادشده را به کانون فعالیت دانشجویان و طلاب جوان تبدیل کرد[۷۶] . ساواک مشهد در واکنش به فعالیتهای سیاسی گستردهی او، او را از اقامهی نماز جماعت در آن مسجد باز داشت[۷۷] .
زندان ششم؛ سختترین دوره حبس
در آبان ۱۳۵۳ به دعوت آیتالله محمد مفتح، امام جماعت مسجد جاوید تهران، که در آن ایام ممنوعالمنبر شده بود، در آن مسجد به سخنرانی پرداخت. در پی آن ساواک به دستگیری آیتالله مفتح و تعطیلی مسجد جاوید به عنوان یکی از کانونهای مهم مبارزه اقدام کرد[۷۸] . به دنبال آن، منزل آیتالله خامنهای هم در آذر ماه همان سال مورد بازرسی ساواک قرار گرفت. ساواک علت بازرسی را، اظهارات وی در جلسهای خصوصی دربارهی ضرورت ایجاد جمعیتی برای ساماندهی مبارزه و استفاده از فرصتها برای پیشبرد اهداف نهضت اسلامی در مشهد اعلام نمود[۷۹] . در نهایت آیتالله خامنهای در دی ۱۳۵۳ برای ششمین بار دستگیر و این بار به زندان کمیتهی مشترک ضدخرابکاری در تهران منتقل گردید[۸۰] و به گفته خود دشوارترین و سختترین وضعیت حبس خود را تجربه کرد.او در حبس، اجازهی ملاقات نداشت و از وضعیت و محل حبس او اطلاعی به خانوادهاش نیز داده نشده بود[۸۱] .
فعالیتهای منجر به تبعید
او در ۲ شهریور ۱۳۵۴ از زندان آزاد شد، اما تحت مراقبت مأموران امنیتی بود و اقامهی جماعت، سخنرانی، تدریس و جلسات تفسیر وی حتی در منزلش ممنوع شده بود[۸۲] . اما او بهرغم همهی محدودیتهای سیاسی و امنیتی جلسات تفسیر و فعالیتها و اقدامات روشنگرانهی انقلابی خود را به صورت مخفیانه پیگرفت و پرداخت شهریهی امام خمینی به طلاب علوم دینی را نیز ادامه داد[۸۳] . در اواخر سال ۱۳۵۴ مخفیانه کتاب طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن را با نام مستعار سیدعلی حسینی منتشر کرد. او در خرداد ۱۳۵۵، به دنبال وقوع سیل در قوچان، گروهی را تشکیل داد که از مشهد برای کمکرسانی به مردم سیلزده به آن شهر اعزام شده و با استقرار در مدرسهی عوضیهی آن شهر به امدادرسانی پرداختند[۸۴] .
در اسناد ساواک گزارشهایی دربارهی فعالیتهای سیاسی آیتالله خامنهای و پدرش در اواخر سال ۱۳۵۵ در مشهد وجود دارد که به طرفداری از امام خمینی و تبلیغ نهضت اسلامی پرداختهاند. آیتالله خامنهای در محرم ۱۳۹۶/دی ۱۳۵۵ سخنرانیهایی علیه رژیم ایراد کرد و ضمن برگزاری سلسلهجلسات مباحثه دربارهی تبیین فضای فکری ـ فرهنگی، بهویژه برای دانشجویان و جوانان[۸۵] و نیز حضور در جلسات علما و روحانیون تهران روند مبارزه را شدت بخشید[۸۶] . از سوی دیگر، ساواک هم میکوشید برای به دست آوردن مستنداتی علیه او و مبارزان دیگر در آن جلسات نفوذ کند[۸۷] . به دنبال درگذشت علی شریعتی در لندن در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ آیتالله خامنهای در بزرگداشت و مراسم ترحیم وی حضور داشت. این حضور او به دلیل آشنایی و ارتباط دیرینهاش با شریعتی و پدرش بود[۸۸] .
تبعید به ایرانشهر
به دنبال درگذشت آیتالله سید مصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ در نجف اشرف، آیتالله خامنهای به همراه برخی از مبارزان مراسم ختمی در ۶ آبان در مسجد ملاهاشم برپا کرد[۸۹] . همان ایام به همراه عدهای از علمای مشهد تلگرام تسلیتی به امام خمینی در نجف مخابره کردند[۹۰] . با درگذشت آیتالله سید مصطفی خمینی و تحولاتی که در پی آن پدید آمد، نهضت اسلامی وارد مرحلهی نهایی خود شد و حرکتهای جدی برای پیروزی انقلاب آغاز گردید.
رژیم پهلوی هم در واکنش به این فعالیتها، بهرغم اعلام سیاست فضای باز سیاسی، با سرکوب و خفقان فعالیتهای مبارزان را محدودتر کرد. به دنبال اجرای این سیاست، برخی از مبارزان سرشناس به تبعید محکوم شدند که آیتالله خامنهای هم در زمرهی آنان بود. او از سوی کمیسیون امنیت اجتماعی خراسان به سه سال تبعید در ایرانشهر محکوم گردید[۹۱] و مأموران ساواک در ۲۳ آذر ۱۳۵۶ به منزل او یورش برده و او را دستگیر و به ایرانشهر انتقال دادند. هدف رژیم از این اقدام، قطع ارتباط او با مردم و مبارزان و به دنبال آن، عدم توفیق وی در امر مبارزه و افشاگری علیه حکومت بود[۹۲] . اما وی به علت تعامل با اهل تسنن اشتهار و محبوبیتی در میان مردم ایرانشهر یافت و با بهرهگیری از این فرصتها پیام انقلاب را به مردم دورترین نقاط کشور رساند[۹۳] . سخنرانیهای او در مسجد آلرسول ایرانشهر و رفت و آمد علما و روحانیون مبارز، نیروهای انقلابی و اقشار مختلف مردم به منزل او، عوامل امنیتی را بر آن داشت که فعالیتهای او را محدود سازند و از رفت و آمد مردم ممانعت بهعمل آورند[۹۴] .
او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۷ در پی کشتار مردم در یزد، در نامهای به آیتالله محمد صدوقی این اقدام وحشیانهی رژیم پهلوی را محکوم کرد و ضمن ترغیب مردم به ادامهی مبارزه، یاد شهدای آن حادثه را گرامی داشت[۹۵] . این نامه به صورت اعلامیه در سراسر کشور پخش گردید[۹۶] .
وقوع سیل در ایرانشهر در ۱۱ تیر۱۳۵۷ موقعیتی فراهم آورد تا آیتالله خامنهای با توجه به تجربیات پیشینش، مدیریت تنها گروه امدادی را عهدهدار شود. وی با هماهنگیهایی که با روحانیون شهرهای مختلف از جمله یزد و مشهد داشت، توانست کمکهای مردمی را از اقصا نقاط ایران جذب و در بین سیلزدهها تقسیم کند[۹۷] .
آیتالله خامنهای در دوران تبعید ارتباط خود را با مبارزان و علمای تراز اول مبارزه در شهرهای ایران حفظ کرد و پیوسته مکاتباتی دربارهی نهضت اسلامی با آنان داشت و از این طریق در جریان بسیاری از حوادث و رخدادها قرار میگرفت و با نامهنگاریهای گوناگون در بسیاری از تصمیمگیریهای جمعی علما مشارکت میکرد.
تبعید به جیرفت
با اوجگیری انقلاب اسلامی در آستانهی ماه رمضان، ۲۸ شعبان ۱۳۹۸/ ۲۸ تیر۱۳۵۷، شماری از طلاب حوزهی علمیهی مشهد به ادامهی تبعید آیتالله خامنهای اعتراض و خواستار بازگشت وی به مشهد شدند که به دخالت مأموران انتظامی انجامید[۹۸] . گسترش فعالیتهای انقلابی و مردمی آیتالله خامنهای در راستای جهتدهی و ساماندهی مبارزه در ایرانشهر و مناطق و شهرهای اطراف از یک سو، و محبوبیت و نفوذ روزافزون وی در میان اقشار مختلف مردم آن سامان از سوی دیگر، مقامات امنیتی را بر آن داشت تا محل تبعید وی را به جیرفت که در مقایسه با ایرانشهر دورافتاده و دارای محدودیتهای بیشتری بود، تغییر دهند. لذا وی در ۲۲ مرداد به جیرفت انتقال یافت[۹۹] .
مبارزات سیاسی آیتالله خامنهای در جیرفت هم متوقف نماند و او از همان آغاز ورود به آن شهر با سخنرانی در مسجد جامع به افشاگری علیه حکومت پهلوی پرداخت. یکی از سخنرانیها، که در ۱۵ شهریور ۱۳۵۷ صورت گرفت، به برپایی تظاهرات و سردادن شعارهای انقلابی توسط مردم منجر شد[۱۰۰] . این اتفاق زمانی روی داد که هنوز تظاهرات و راهپیمایی در شهرهای کوچک معمول نشده بود. او در شمار روحانیون تبعیدیای بود که در نامهای به آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب، ضمن تشریح حوادث کشور و ذکر جنایات رژیم پهلوی در شیراز، مشهد، اصفهان و جهرم راهکارهایی را برای تداوم نهضت اسلامی تا سرنگونی حکومت پهلوی ارائه دادند[۱۰۱] . وی در این دوره، مخفیانه عازم کهنوج شده، سخنرانیهای افشاگرانهای ایراد کرد[۱۰۲] .
بازگشت به مشهد
با گسترش مبارزات مردمی و ازهمگسیختگی ارکان رژیم و ناتوانی آن در مهار روند انقلاب، آیتالله خامنهای در اول مهر ۱۳۵۷ از جیرفت به مشهد مراجعت کرد و در آنجا فعالیتهای خود را در امر ساماندهی امور انقلاب و تشدید روند مبارزه و پیگیری مسائل گوناگون نهضت ادامه داد[۱۰۳] . در ایام اقامت امام خمینی در فرانسه، با ارسال تلگرامی به همراه برخی از روحانیون مبارز مشهد، اقامت موقت امام در فرانسه را عاملی برای پدید آمدن موجی از امید و تصمیم و قاطعیت در دل مردم و نشانی از عزم و ارادهی راسخ امام در راه نجات امت مسلمان ایران عنوان کرده و از ایشان تقاضا کردند دستورات لازم را برای ادامهی مبارزه صادر کند. در پایان نیز خواستار بازگشت امام خمینی به ایران شدند[۱۰۴] .
فعالیتهای مبارزاتی آیتالله خامنهای در مشهد در مدت اندکی شتاب بیشتری به خود گرفت و او ضمن سازماندهی حرکتها و تظاهرات مردمی، سخنرانیهای افشاگرانهای را در اجتماعات مردم مشهد ایراد کرد[۱۰۵] . در عین حال با بیت امام و دیگر مبارزان در ارتباط و مشورت دائم بود. پیرو همین ارتباط بود که سید احمد خمینی در ۱۰ آبان ۱۳۵۷ از پاریس با آیتالله صدوقی تماس گرفت و تمایل امام خمینی برای ملاقات با وی و آیتالله خامنهای را اعلام کرد[۱۰۶] . آیتالله خامنهای در شمار روحانیونی بود که با سخنرانی در ورزشگاه سعدآباد مشهد در اجتماع بزرگ فرهنگیان آن شهر خواستار بازگشت امام خمینی و تشکیل حکومت اسلامی شد[۱۰۷] . او در آخرین روزهای آبان همراه با سیدعبدالکریم هاشمینژاد با عزیمت به شهرستانهای قوچان، شیروان و بجنورد و برپایی جلسات سخنرانی به تقویت جریان انقلاب در آن شهرها همت گماشت. فعالیتهای روزافزون و تأثیرگذار آیتالله خامنهای در مشهد، مقامات امنیتی رژیم پهلوی را بر آن داشت که ایشان را دستگیر نمایند. در گزارشهای ساواک از آیتالله خامنهای به عنوان یکی از پرچمداران برجستهی انقلاب در خراسان نام برده شده است[۱۰۸] .
سخنرانی عاشورای ۵۷ در حرم امام رضا
وی در ۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷ همزمان با تاسوعا و عاشورای حسینی سخنرانی پرشوری در اجتماع بزرگ راهپیمایان مشهد ایراد کرد و خطبهی شب عاشورا را در حرم مطهر امامرضا (ع) به نام امام خمینی خواند و با این اقدام انقلابی تابوی سنتی حکومت پهلوی را که تا پیش از آن، مراسم مذکور را به صورت تشریفاتی و با دعا برای محمدرضا پهلوی اجرا میکرد، در هم شکست[۱۰۹] . همچنین او در روز عاشورا تظاهرات عظیم مردم مشهد را ساماندهی کرد و در اجتماع بزرگ آنان به سخنرانی پرداخت[۱۱۰] . وی در شمار روحانیونی بود که در ۲۴ آذر در اعتراض به حملهی مأمورین رژیم پهلوی به بیمارستان شاهرضای مشهد (امام رضا (ع) کنونی) برنامهی تحصن در بیمارستان مزبور را مطرح کرد[۱۱۱] . در مسیر حرکت آنان برای تحصن بسیاری از مردم نیز به آنان پیوستند و در شمار متحصنین قرار گرفتند[۱۱۲] . متحصنین با صدور اعلامیهای ضمن تشریح جنایات عوامل حکومت پهلوی، مجازات آنان را خواستار شدند[۱۱۳] و بر سرنگونی حکومت پهلوی و بازگشت امام خمینی تأکید کردند. این اقدام آنان بازتاب گستردهای یافت و اعلامیههای متعددی در همبستگی و حمایت از آنها در سراسر ایران منتشر شد[۱۱۴] .
تظاهرات ۹ دی ۵۷ مشهد
آیتالله خامنهای در ۹ دی ۱۳۵۷ به همراه عدهای از علمای مبارز مشهد پیشاپیش جمعیت انبوهی از مردم به منظور همراه ساختن کارکنان استانداری خراسان با جریان انقلاب به سوی ساختمان استانداری حرکت کردند. اما علیرغم تلاشهای مسالمتآمیز آنها نیروهای انتظامی مستقر در استانداری به سوی مردم آتش گشودند. به دنبال آن جمعیت تظاهرکننده به خیابانها ریخته و برخی ساختمانها و مراکز دولتی را به آتش کشیدند. شب حادثه، علمای مشهد از جمله آیتالله خامنهای با تشکیل جلسهای کوشیدند مانع درگیری و کشتار بیشتر مردم در روز بعد بشوند، ولی عوامل رژیم پهلوی با قتلعام مردم تظاهرکننده فاجعهی یکشنبهی خونین ۱۰ دی ۱۳۵۷ را به بار آوردند[۱۱۵] . به دنبال وقوع این حوادث، آیتالله خامنهای به همراه عدهای از روحانیون مبارز مشهد در محکومیت این حادثه و تداوم نهضت اعلامیهای صادر کردند[۱۱۶] .
عضویت در شورای انقلاب
با شتاب گرفتن روند فروپاشی حکومت پهلوی و نمایان شدن نشانههای پیروزی نهایی نهضت اسلامی، امام خمینی در ۲۲ دی ۱۳۵۷ فرمان تشکیل شورای انقلاب اسلامی را صادر کردند[۱۱۷] . آیتالله خامنهای که از سوی امام به عضویت آن شورا انتخاب شده بودند با نقش محوری که در تحولات انقلاب اسلامی در مشهد داشت، این شهر را ترک و در اواخر دی ۱۳۵۷ به تهران آمد و در مدرسهی رفاه مستقر شد و همگام با دیگر مبارزان، بهویژه آیات بهشتی، مطهری و مفتح برای تدارک مرحلهی نهایی پیروزی انقلاب اسلامی و برنامهریزی برای آینده، نقش فعالی برعهده گرفت[۱۱۸] . پس از تشکیل کمیتهی استقبال از امام خمینی توسط شورای انقلاب اسلامی[۱۱۹] مسئولیت کمیتهی تبلیغات آن را عهدهدار شد.
تحصن در مسجد دانشگاه تهران
به دنبال بسته شدن فرودگاههای کشور به دستور بختیار و ممانعت از بازگشت امام خمینی به ایران، آیتالله خامنهای به همراه آیتالله بهشتی و چند تن از روحانیون مبارز سرشناس در اعتراض به این اقدام دولت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن عظیمی را ساماندهی کردند که با پیوستن سایر علما، دانشگاهیان و مردم ابعاد وسیعی به خود گرفت[۱۲۰].
شب قبل از آغاز تحصن، آیتالله بهشتی در بهشتزهرا سخنرانی کرد و آیتالله خامنهای قطعنامهای را که خود تهیه کرده بود برای مردم قرائت نمود و با این برنامه تحصن روز بعد در مسجد دانشگاه تهران قطعیت یافت. آیتالله خامنهای در طول تحصن با تشکیل ستادی و با مشارکت برخی از مبارزین متحصن به اقداماتی دست زدند که عمدهترین آنها انجام سخنرانی، انتشار اعلامیه و انتشار نشریهای به نام «تحصن» بود[۱۲۱] . متحصنان در روز هشتم بهمن با صدور اعلامیهای تأکید کردند تا باز شدن فرودگاهها به روی امام خمینی به تحصن خود ادامه خواهند داد[۱۲۲] . این تحصن که تا صبح روز ۱۲ بهمن ادامه یافت[۱۲۳] ، مسجد دانشگاه تهران را به کانونی تأثیرگذار در روند مبارزه تبدیل کرد.
در لحظهی تاریخی ورود امام خمینی به میهن در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ آیتالله خامنهای، به همراه علما، روحانیون و مبارزان اسلامی برای استقبال از امام خمینی در فرودگاه مهرآباد حضور یافت. در طول دههی فجر انقلاب اسلامی، آیتالله خامنهای همواره در کنار امام خمینی بود و در بسیاری از امور به ایشان مشورت میداد و همچنین مسئولیت کمیتهی تبلیغات دفتر امام را با هدف مقابله با توطئههای خبری و تبلیغاتی مخالفان داخلی و خارجی حکومت اسلامی، مقابله با فرصتطلبیهای احزاب و گروههای گوناگون سیاسی، تنظیم و انتشار اخبار و انتشار نشریهای به نام «امام» بر عهده داشت. خود نیز چند مقاله نوشت و در آن نشریه منتشر کرد[۱۲۴] .
۲.۳. دههی اول انقلاب اسلامی: بهمن ۱۳۵۷ - خرداد ۱۳۶۸
۱.۲.۳. فعالیتهای سیاسی
شورای انقلاب
یکی از نخستین عرصههای نقشآفرینی آیتالله خامنهای در روند تکون نظام جمهوری اسلامی، عضویت و فعالیت در شورای انقلاب بود. این شورا پس از مهاجرت امام خمینی به فرانسه در مهر۱۳۵۷ و ظهور نشانههای پیروزی انقلاب اسلامی و ورود نهضت اسلامی به مرحلهی انقلاب با نظر امام خمینی از اوایل آبان شکل گرفت و اعضای آن توسط امام خمینی بهتدریج انتخاب شدند، اما به لحاظ رعایت ملاحظات مختلف بهصورت رسمی در آستانهی پیروزی انقلاب در ۲۲ دی ۱۳۵۷ اعلام گردید[۱۲۵] .
نخستین اعضای شورا آقایان مرتضی مطهری، سید محمد حسینی بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، محمدرضا مهدوی کنی، سیدعلی خامنهای و محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی بودند. در ادامه کار شورا نیز افراد دیگری به عضویت آن درآمدند[۱۲۶] . آیتالله خامنهای در اواخر دی ماه در این جلسات حضور پیدا کرد[۱۲۷] . شورا در این مقطع، تصمیمگیریهای مهم در مورد مبارزه را برعهده داشت. از جملهی آنها مذاکره با مقامات حکومت پهلوی و مقامات کشورهای خارجی، از جمله آمریکا و نیز تشکیل کمیتهی استقبال از امام خمینی بود[۱۲۸] . اقدام مهم دیگر شورای انقلاب در مقطع قبل از پیروزی، معرفی مهدی بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت به امام خمینی بود[۱۲۹] .
پس از پیروزی انقلاب آنچه برعهده شورای انقلاب قرار داشت عبارت بود از: قانونگذاری در غیاب قوهی مقننه، انجام بخشی از وظایف قوهی مجریه پس از ادغام دولت موقت و شورای انقلاب در تیر ۱۳۵۸ و انجام همه آن پس از استعفای دولت موقت در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ تا پس از آن. در کنار این وظایف اصلی، مرجعی برای رفع معضلات و بحرانهای پیشِ رویِ نظام نوپای جمهوری اسلامی و مشاوره برای امام نیز بود[۱۳۰] . به رغم تغییر چندینباره ترکیب اعضای شورای انقلاب در ادوار چهارگانهی آن تا پایان فعالیتش در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ آیتالله خامنهای عضو ثابت ان باقی ماند[۱۳۱] . ایستادگی در برابر نظرات و مواضع جهتدار اعضای موسوم به «لیبرال» شورا، هشدارهای مکرر نسبت به ضرورت جلوگیری از نفوذ اعضا و هواداران حزب توده ایران و دیگر احزاب و گروههای مخالف انقلاب اسلامی در ارتش و عرصهی فرهنگ کشور از مواضع مهم وی در جلسات و تصمیمات شورا بود[۱۳۲] .
او معتقد بود که در شورای انقلاب باید از اقشار گوناگون جامعه نمایندهای حضور داشته باشد[۱۳۳] . مسائل کردستان، سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق کشور و ضرورت حفظ وحدت از دیگر موضوعات مهم و مورد توجه وی در شورای انقلاب بود. او بر این عقیده بود که دولت موقت در قضیه کردستان ضعف نشان داده و باید آن را از راههای مختلف حل کرد و از سرایت آن به سایر مناطق قومی کشور جلوگیری نمود[۱۳۴] . در مورد منطقهی سیستان و بلوچستان نیز براساس از تجربهی حضورش در زمان تبعید و اطلاع از اوضاع سیاسی و اجتماعی آن منطقه، بر بهبود وضع اقتصادی و معیشتی مردم آن دیار تأکید داشت[۱۳۵] . در این زمینه در ۹ فروردین ۱۳۵۸ از سوی امام خمینی مأموریت یافت در رأس هیأتی عازم آن منطقه شود تا به خواستها و مشکلات مردم رسیدگی و در مورد وضعیت آن منطقه گزارشی تهیه کند[۱۳۶] . در این سفر، افزون بر مأموریت یادشده، با برخی از سران و متنفذین محلی منطقه دیدار و سیاستهای نظام جمهوری اسلامی را برای آنها تشریح و تبیین کرد.
حمایت از تأسیس و تقویت نهادهای انقلابی و مردمی چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی از دیگر مواضع اصولی وی در شورای انقلاب بود[۱۳۷] .
معاونت شهید چمران
با ادغام دولت موقت و شورای انقلاب در آخر تیر ۱۳۵۸ برخی اعضای شورای انقلاب از سوی آن شورا به برخی از وزارتخانههای حساس راه یافتند و از آن جمله آیتالله خامنهای به معاونت امور انقلاب وزارت دفاع انتخاب گردید. در این زمان دکتر مصطفی چمران وزیر دفاع بود[۱۳۸] . همچنین در جریان ادغام شورای انقلاب و دولت موقت که با هدف تمرکز بیشتر در قوهی مجریه صورت گرفت ایشان به عضویت کمیسیون وزرای امنیتی که سرپرستی و مسئولیت کلیهی امور انتظامی، نظامی و امنیتی، از جمله بحرانهای گنبد، کردستان و خوزستان و مقابله با اقدامات احزاب و گروههای ضدانقلاب را بر عهده داشت، انتخاب گردید[۱۳۹] .
سرپرستی سپاه پاسداران
از دیگر مأموریتهای وی از طرف شورای انقلاب، مسئولیت مرکز اسناد و نیز سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۳ آذر ۱۳۵۸ بود[۱۴۰] . وی قبل از این نیز به نمایندگی از سوی شورای انقلاب در برخی جلسات سپاه پاسداران شرکت میکرد. علت انتخاب او به سرپرستی سپاه، باقی ماندن پارهای اختلافات در بدنه و سازمان سپاه بود که در ماههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته بود و با تلاشهای میانجیگرانه به نتیجه نرسیده بود[۱۴۱] . وی که از حامیان نیروهای نظامی مردمی، بهویژه سپاه بود، در مدت حضور در رأس آن نیرو سعی کرد علاوه بر رفع اختلافات موجود، سازمان مناسبی بدان بدهد. او در ۵ اسفند ۱۳۵۸ از مسئولیت سرپرستی سپاه به دلیل نامزدی در انتخابات نخستین دورۀ مجلس شورای اسلامی استعفا داد[۱۴۲] .
تاسیس حزب جمهوری اسلامی
آیتالله خامنهای در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، همزمان با حضور مؤثر در شورای انقلاب و تمشیت امور انقلاب در دورهی گذار[۱۴۳] ، بههمراه سید محمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدجواد باهنر برای ایجاد تشکلی انقلابی فعالیت میکرد[۱۴۴]. این تشکل با نام حزب جمهوری اسلامی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ رسماٌ اعلام موجودیت کرد اما پایههای تأسیس آن به جلساتی در مشهد در تابستان ۱۳۵۶ بر میگردد که در آن برخی از مبارزان از جمله مؤسسین بعدی حزب جمهوری اسلامی در صدد تشکیل مجمع و سازمان متشکلی برای فعالیت بر ضد حکومت پهلوی و توسعه اندیشهی اسلامی بودند[۱۴۵] . بر این مبنا حزب در دوره فعالیت غیررسمی خود در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب نقش مؤثری در برگزاری اجتماعات و سخنرانیها بر عهده داشت که فعالیت آیتالله خامنهای در این زمینه قابل ملاحظه بود[۱۴۶] .
از دلایل تأسیس حزب جمهوری اسلامی میتوان به پرکردن خلاء ناشی از فقدان تشکیلات منظم و روزآمد برای صیانت و حمایت از نظام نوپای جمهوری اسلامی، کمک به تداوم انقلاب و حفظ یکپارچگی و حضور مردم در صحنه، پیریزی بنیانهای اساسی نظام جمهوری اسلامی، صیانت از محوریت نقشآفرینی امام خمینی در دوران پس از انقلاب، تعمیق اندیشهی اصیل اسلامی در اذهان مردم، هدایت لحظه به لحظهی سیاسی مردم، کمک برای تأمین نیروی انسانی دستگاههای اجرایی برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی، موضعگیری صریح و صادقانه در برابر ترفندها و فریبهای دشمنان داخلی و خارجی اشاره کرد[۱۴۷] . وی از تهیهکنندگان مرامنامهی حزب بود. در تقسیمبندی وظایف اعضا نیز وظیفهی تبلیغات حزب را برعهده گرفت[۱۴۸] . ایشان عضو مؤسس و عضو شورای مرکزی حزب بود و در مجموع در دورهی تأسیس حزب بیشتر نقش تبیینی ایفا کرد و مواضع حزب را به صورت گفتارها و جزوههایی ارائه نمود. او در تأسیس شعبهی حزب در مشهد نقش داشت و دفتر آن شعبه را در ۲۶ اسفند ۱۳۵۷ افتتاح کرد.
دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی
پس از آیتالله بهشتی و دکتر باهنر ـ اولین و دومین دبیرکل حزب ـ آیتالله خامنهای در شهریور ۱۳۶۰ از سوی شورای مرکزی حزب به عنوان سومین دبیرکل حزب انتخاب شد[۱۴۹] . در سالهای پس از پیروزی انقلاب تا زمان تثبیت نظام جمهوری اسلامی در دههی ۱۳۶۰، حزب جمهوری اسلامی به مثابه رکن مهمی از حاکمیت خارج از ساختار سیاسی رسمی فعالیت میکرد و مقوم پایههای نظام جمهوری اسلامی بود[۱۵۰] .
ایشان حزب جمهوری اسلامی را نهادی ضروری جهت حفاظت از کلیت نظام نوپای جمهوری اسلامی میدانستند. نخستین کنگرهی حزب در اردیبهشت ۱۳۶۲ برگزار و آیتالله خامنهای برای دومین بار به دبیرکلی حزب و عضویت شورای مرکزی[۱۵۱] و شورای داوری حزب[۱۵۲] انتخاب شد. وی در طول دوران ریاست جمهوری در جلسههای حزب جمهوری اسلامی در تهران و شهرستانها شرکت میکرد و ضمن تبیین مأموریتها و اهداف حزب، به پرسشهای دفاتر، شعب و اعضای حزب پاسخ میداد[۱۵۳] .
ایشان همزمان با دورهی دوم ریاست جمهوری نیز دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را بر عهده داشت. در این دوره فعالیتهای حزب به دلایل مختلف، از جمله: رفع بحرانهای سالهای اولیهی انقلاب، تأسیس نهادها و سازمانهای مورد نیاز جمهوری اسلامی که حزب در تأسیس، تقویت و رشد آنها نقش مؤثری داشت، اشتغال شخصیتهای محوری حزب از جمله آیتالله خامنهای و هاشمی رفسنجانی در مشاغل مهم نظام در کنار فقدان برخی از بنیانگذاران مؤثر آن، نارضایتی امام خمینی از تبدیل حزب از عامل وحدتبخش به عامل تفرقه و تشدید جناحبندیها در درون حزب، کاهش یافت و دیگر کارایی سالهای اولیهی خود را نداشت[۱۵۴] . لذا آیتالله خامنهای و هاشمی رفسنجانی در اوایل خرداد ۱۳۶۶ با نگارش نامهای به امام خمینی و ذکر دلایل یادشده، به ویژه پیدایش و تشدید جناحبندی در درون حزب و خطر آن برای وحدت و انسجام جامعه، خواستار تعطیلی فعالیتهای آن شدند[۱۵۵] . امام خمینی نیز در ۱۱ خرداد ۱۳۶۶۶ با این درخواست موافقت کرد و متعاقب آن فعالیتهای حزب تعطیل شد[۱۵۶] .
امامت جمعهی تهران
امام خمینی در ۲۴ دی ۱۳۵۸ آیتالله خامنهای را با اشاره به حسن سابقه و شایستگی در علم و عمل به امامت جمعه تهران منصوب کردند[۱۵۷] . ایشان نخستین نماز جمعه را در ۲۸ دی ۱۳۵۸ امامت کردند[۱۵۸] . از این تاریخ تا واقعهی ۶ تیر۱۳۶۰ که در مسجد ابوذر تهران به ایشان سوء قصد و بر اثر آن به شدت مجروح گردیدند، به جز مقطع ۲۱ بهمن تا ۶ اسفند ۱۳۵۹ که در جریان سفری تبلیغی در هندوستان به سر میبرد، نماز جمعهی تهران را اقامه کردند[۱۵۹] . پس از آن نیز همواره این سمت را بر عهده داشت.
اقدام مهم و ابتکاری وی در مورد نماز جمعه، پیشنهاد برگزاری سمینارهای ائمهی جمعه به منظور انسجام شبکهی امامان جمعه در داخل کشور و جهان اسلام بود که پس از موافقت امام خمینی، نخستین سمینار در مدرسهی فیضیهی قم برگزار شد و پس از آن سمینارهای متعددی نیز برگزار شد[۱۶۰] . وی در خطبههای نماز جمعه به عنوان یک تریبون اثرگذار، مهمترین و قاطعترین مواضع اصولی و راهبردی نظام جمهوری اسلامی را ارائه کرده و همچنین، به تعمیق اندیشه دینی و بینش و بصیرت سیاسی جامعه پرداخته است. اهتمام به خطبههای عربی نیز که مخاطب آن مسلمانان جهان اسلام بود، از ویژگیهای خطبههای ایشان بوده است.
نمایندگی در مجلس شورای اسلامی
آیتالله خامنهای پس از نامزدی برای انتخابات نخستین دوره قانونگذاری مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸، از سوی ائتلاف بزرگ نیروهای خط امام شامل جامعهی روحانیت مبارز تهران، حزب جمهوری اسلامی و چندین سازمان و گروه اسلامی دیگر در انتخابات مجلس شورای اسلامی حمایت شد[۱۶۱] و از حوزهی انتخابیهی تهران وارد مجلس شد. در مجلس، عضو و رئیس کمیسیون امور دفاعی بود.
در مدت ریاست ایشان طرحها، لوایح و موضوعات متعددی در آن کمیسیون بررسی شد که از مهمترین آنها میتوان تأمین نیازمندیهای استخدامی سپاه پاسداران، ادغام سازمان بسیج مستضعفین در سپاه پاسداران، مسئلهی کردستان، مسائل مرزی، مسئلهی بلوچستان و سازماندهی نوین ارتش را نام برد[۱۶۲] . از موضعگیریهای مهم وی در طول نمایندگی میتوان به صحبتهای مهم و مستند او در موافقت با طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر برای ریاست جمهوری اشاره کرد[۱۶۳] . با آغاز جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و به سبب حضور در جبهههای جنگ، در جلسات مجلس شورای اسلامی کمتر حضور یافت و پس از جراحت شدید در ۶ تیر ۱۳۶۰ در موارد معدود در آن حاضر شد. با انتخاب به مقام ریاست جمهوری در مهر ۱۳۶۰ قوهی مقننه را ترک گفت.
حضور در دفاع مقدس
آیتالله خامنهای از نخستین ساعات آغاز جنگ ایران و عراق، در تدبیر مسائل جنگ بصورت فعالانه به ایفای نقش پرداخت.
ساعاتی پس از شروع حمله به خاک کشورمان اولین اطلاعیه در مورد تجاوز ارتش بعث عراق به ایران را تهیه و از رادیو به اطلاع مردم رساند[۱۶۴] . در دومین روز شروع جنگ در جلسهای که در ستاد مشترک ارتش برای بررسی چگونگی برخورد با تجاوز نظامی عراق تشکیل شد، حضور یافت. و آنگاه که قرار شد یک نفر از آنها برای بررسی مسئله به جبهههای جنگ برود، نخستین کسی که این پیشنهاد را پذیرفت آیتالله خامنهای بود[۱۶۵] . در ۵ مهر ۱۳۵۹ پس از اجازه امام خمینی در کسوت یک نظامی، در جبهههای جنگ حضور یافت[۱۶۶] تا گزارشی از وضعیت جبههها و امکانات نیروهای ایرانی منطقهی مورد تجاوز نیروهای عراقی تهیه نموده و به سازماندهی نیروها برای مقابله با دشمن کمک کند[۱۶۷] . بر این اساس عازم جبهه جنوب شد و تا اواسط بهار سال ۱۳۶۰ در آن جبهه استقرار داشت. پس از آن در جبهه غرب حاضر شد. ولی حضور جز برای اقامه نماز جمعه تهران، دیدار و گزارش به امام یا جلسات ضروری و سفرها و سخنرانیهای لازم، مستمر بود[۱۶۸] .
وی در چندین عملیات نظامی و یا طراحی آن شرکت کرد. پشتیبانی و تأمین نیازهای تسلیحاتی و تدارکاتی نیروهای بسیجی و سپاهی از دیگر فعالیتهای ایشان در صحنهی نبرد بود. بیشتر وقت وی در جبههها صرف هدایت، پشتیبانی و طراحی عملیات ستاد جنگهای نامنظم ــ که توسط مصطفی چمران تشکیل شده بود ــ میشد[۱۶۹] . از اقدامات ویژهی این ستاد که آیتالله خامنهای مستقیماً در آن نقش داشت، تشکیل گروههای نظامی مخصوص شکار تانک بود. در پشتیبانی از جبهههای خرمشهر، آبادان و سوسنگرد نقش مؤثری داشت و در تقویت نیروهای نظامی مردمی مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج و تهیهی نیازمندیهای فنی و تجهیزاتی آنها نقش بسیاری ایفا نمود[۱۷۰] . از دیگر تلاشهای ایشان ایجاد هماهنگی بین سپاه و ارتش در جبههها و عملیات نظامی بود[۱۷۱] .
نمایندگی امام در شورای عالی دفاع
به فرمان امام خمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ شورای عالی دفاع عهدهدار کلیهی امور جنگ شد[۱۷۲] و آیتالله خامنهای که براساس حکم امام در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ نمایندهی ایشان در این شورا[۱۷۳] و نیز سخنگوی آن بود[۱۷۴] . در این مدت مشاور امام خمینی در امور و مسائل جنگ نیز بود[۱۷۵] . وی معمولاً در پایان جلسههای شورای عالی دفاع دربارهی مباحث و تصمیمات شورا مصاحبهی مطبوعاتی انجام میداد و تصمیمات شورا را به اطلاع مردم میرسانید[۱۷۶] .
عملیات شکست حصر آبادان
در عملیات شکستن حصر آبادان[۱۷۷] حضور مستقیم داشت و در مورد خرمشهر نیز اعتقاد داشت که با اتخاذ تدابیر نظامی درست میتوان از سقوط آن جلوگیری کرد. حتی در این زمینه نامهای به ابوالحسن بنیصدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قوای وقت نوشت و هشدار داد که در صورت استقرار دو تیپ زرهی در اطراف سوسنگرد، میتوان از سقوط شهر جلوگیری به عمل آورد. اما، بنیصدر به آن هشدار توجهی نکرد[۱۷۸] .
اندکی پس از آغاز جنگ گروهی از شخصیتها و سازمانهای بینالمللی و نیز برخی از کشورها برای ایجاد صلح بین دو کشور، به فعالیتهایی دست زدند. آیتالله خامنهای در این مورد اعتقاد داشت تا زمانی که عراق شروط اصلی ایران شامل عقبنشینی به مرزهای بینالمللی، پرداخت خسارت و تنبیه متجاوز را نپذیرد، صلحی پدید نخواهد آمد و اگر عراق این شروط را نپذیرد آن را به زور از سرزمینهای خود بیرون میکنیم. همچنین معتقد بود که صلح تحمیلی بدتر از جنگ است[۱۷۹] . با وجود این تردد هیئتهای صلح را از این نظر که باعث روشن شدن ابعاد جنایات صدام حسین و نیروهای او علیه مردم ایران شد و به اثبات مظلومیت ایران و تجاوزگری صدام کمک میکرد، مفید میدانست[۱۸۰] .
جنگ، مهمترین موضوع دوران ریاست جمهوری
در دو دورهی ریاست جمهوری آیتالله خامنهای، جنگ در رأس امور و مهمترین موضوع کشور بود. از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ تحولاتی در صحنهی جنگ پیش آمد و در مجموع موازنه در جبهههای جنگ به سود ایران تغییر یافت. نیروهای عراقی از بیشتر سرزمینهای اشغالشده بیرون رانده شدند و با وحدتنظر مسئولان ارشد کشور ازجمله آیتالله خامنهای به عنوان رئیس شورای عالی دفاع سلسله عملیاتهای نظامی، طراحی و اجرا شد. همزمان با آن تحولات، حضور دیپلماتیک ایران در عرصهی بینالمللی نیز بیشتر و فعالتر شد.
ایشان طی هفت سال از مجموع هشت سال دوران ریاست جمهوری خود که مقارن با جنگ بود، بخش زیادی از مذاکرات خارجی خود را به مذاکره با هیئتهای حسننیت صلح که از سوی سازمانهای بینالمللی، اسلامی و منطقهای و یا با شخصیتهای مهم بینالمللی و منطقهای که مأموریت میانجیگری داشتند، اختصاص دادند. در دوره ریاست جمهوری به دلیل مخالفت امام با حضور در جبهههای جنگ، به برخی حضورها و بازدیدهای محدود اکتفا کردند اما در مقطع پایانی جنگ و پس از قبول قطعنامه وضعیت وخیم جبههها ایشان را ناگزیر کرد پس از کسب موافقت امام خمینی برای ایجاد تحولی عظیم به جبههها رهسپار شود.
همچنین که آیتالله خامنهای در دوره ریاست جمهوری رئیس شورای عالی پشتیبانی جنگ بود. این شورا به دلیل شرایط خاص جنگ در سال ۱۳۶۵ و به منظور بهکارگیری هرچه بهتر امکانات کشور در خدمت جنگ و انجام اقدامات مؤثر در بسیج نیروها و امکانات برای رفع نیازمندیهای جبهههای جنگ تشکیل شد[۱۸۱] . امام خمینی در پاسخ به استعلام ایشان در ۱۹ بهمن ۱۳۶۶ مصوبات آن شورا را تا پایان جنگ لازمالاجرا اعلام کرد[۱۸۲] .
در تابستان ۱۳۶۷ و در آخرین سال ریاست جمهوری آیتالله خامنهای، و با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران جنگ عراق با ایران به پایان رسید. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در جلسهای به ریاست آیتالله خامنهای و با حضور مسؤولان عالیرتبه نظام در ۲۶ تیر ۱۳۶۷ به تصویب رسید و امام خمینی نیز بر آن صحه گذاشت[۱۸۳] .
امام خمینی در پیامی به مردم ایران قبول قطعنامه را مسئلهای بسیار تلخ و ناگوار و صرفاً به دلیل مصلحت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد: «قبول این مسئله برای من از زهر کشندهتر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم... در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفتهاند. و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است» [۱۸۴] . به دنبال این تصمیم آیتالله خامنهای به عنوان رئیسجمهور در نامهای در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷ به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، خاویر پرز دکوئیار، پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ سازمان ملل از سوی ایران را اعلام کرد[۱۸۵] .
۲.۲.۳. فعالیتهای ارشادی و تبیینی
بخش مهمی از فعالیتهای سیاسی و مذهبی آیتالله خامنهای از پیروزی انقلاب اسلامی تا انتخاب به ریاست جمهوری، فعالیتهای ارشادی به منظور نهادینه کردن و تثبیت نظام جمهوری اسلامی بود.
توصیه امام به دانشجویان برای رجوع به آیتالله خامنهای
به دنبال شهادت آیتالله مرتضی مطهری و خلائی که از فقدان وی در میان دانشجویان و دانشگاهیان پدید آمده بود، امام خمینی در ۲۳ خرداد ۱۳۵۸ طی سخنانی در جمع دانشجویان، آیتالله خامنهای را فردی فهیم و سخنور نامیده و مرجع رسیدگی به مسائل فکری و عقیدتی دانشجویان و مقابله با تبلیغات احزاب و گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی، بهویژه مارکسیستها در محیط دانشگاهی تعیین کرد[۱۸۶] .
وی از این تاریخ تا شروع جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ روزهای دوشنبه در مسجد دانشگاه تهران در جمع دانشجویان حضور مییافت و ضمن اقامه جماعت نماز ظهر و عصر و ایراد سخنرانی در موضوعات مهم روز، به پرسشهای فکری و سیاسی آنها پاسخ میداد. این جلسات بعدها در مساجد مهم تهران ادامه پیدا کرد. حادثه سوءقصد به ایشان در مسجد اباذر در خلال یکی از از همین جلسات رخ داد[۱۸۷] .
جلوگیری از انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی
اقدام دیگر او مقابله با تلاشهایی بود که از سوی برخی از اعضای دولت موقت برای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی در حال شکلگیری بود. بدین نحو که نامهای به امضای پانزده نفر از وزیران و اعضای دولت موقت تهیه شده بود و در نظر داشتند قبل از اطلاع امام خمینی و اظهار نظر ایشان، انحلال مجلس مزبور را به مردم اطلاع دهند و اگر امام خمینی مخالفتی کرد به صورت دستهجمعی استعفا کنند[۱۸۸] .
آیتالله خامنهای که از سوی شورای انقلاب در جلسهی هیأت وزیران شرکت میکرد، بعد از طرح نامهی مذکور در جلسه به شدت با آن مخالفت نمود و بر ضرورت اطلاع امام خمینی پیش از انتشار آن تأکید ورزید. امام خمینی نیز، پس از آگاهی از موضوع، با درخواست آنان مخالفت نمود و بر ادامهی کار قانونی مجلس خبرگان قانون اساسی تأکید کرد[۱۸۹] .
سفر تبلیغی به هند
در دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که مقارن با آغاز قرن پانزدهم هجری قمری نیز بود بنا به تصمیم شورای عالی تبلیغات اسلامی، هیئتهای گوناگونی از طرف نظام جمهوری اسلامی به کشورهای مختلف جهان عزیمت کردند تا مواضع و دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران و ویژگیهای انقلاب اسلامی را برای ملتها، به ویژه ملتهای مسلمان تشریح و تبیین کنند. آیتالله خامنهای سرپرستی هیئت اعزامی به هندوستان را بر عهده گرفت.
ایشان به مدت دو هفته در اواخر بهمن و اوایل اسفند ۱۳۵۹ به شهرهایی چون دهلینو، حیدرآباد، بنگلور[۱۹۰] و منطقهی کشمیر[۱۹۱] سفر کرد و در سخنرانیها، دیدارها و گفتوگوها و مصاحبههای مطبوعاتی بهویژه با اصحاب مطبوعات محلی، دانشجویان و استادان دانشگاهها، تشکلها و شخصیتهای اسلامی و شیعیان هند چهرهی واقعی انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی و مسائل مهم آن، به ویژه جنگ با عراق را تشریح و بیان کرد[۱۹۲] . همچنین، با خانم گاندی نخستوزیر هند ـ که از شخصیتهای معتبر و موجه بینالمللی بود ـ دیدار و گفتگو کرد[۱۹۳] .
مقابله با لیبرالها و بنیصدر
یکی از مسائل مهم جامعهی ایران در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی وجود و فعالیت دو جناح تأثیرگذار موسوم به نیروهای خط امام و لیبرالها در ساختار سیاسی رسمی کشور بود. بیشتر یاران، نزدیکان و مشاوران امام خمینی از جمله آیتالله خامنهای در جناح نیروهای خط امام قرار داشتند. چهرهی شاخص جناح لیبرال که از لحاظ فکری و بینش سیاسی تعارضهای زیادی با نیروهای خط امام داشت، ابوالحسن بنیصدر بود.
آیتالله خامنهای، بنیصدر را نمایندهی جریانی میدانست که عامل تفرقه و درگیری در سطح مسئولان ارشد کشور و در نتیجه سبب تفرقه و تشتت در جامعه بود[۱۹۴] . اما با وجود اختلاف نظر اساسی با بنیصدر و جریان همفکر و حامی او، به منظور حفظ وحدت در جامعه و تأکید امام خمینی بر آن، مخالفت خود را در محافل عمومی ابراز نمیکرد. در برخی موارد نیز داوری نزد امام خمینی میبرد. پس از انحراف واضح بنیصدر از ماهیت انقلاب اسلامی و قانون اساسی و پس از طرح عدم کفایت سیاسی وی برای ریاست جمهوری در مجلس شورای اسلامی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، آیتالله خامنهای در موافقت با طرح نطق مشروح و مؤثری را ایراد کرد[۱۹۵] .
آیتالله خامنهای از ۱۳۵۸ تا اول تیر ۱۳۶۰ در موارد گوناگون علیه جناح لیبرال و ملیگرا موضع مخالف گرفت. وی با حفظ دفتر مستشاری نظامی امریکا در ایران و تغییر نام آن از سوی دولت موقت مخالفت کرد[۱۹۶] . در مورد انتخاب وزیران، معاونان وزراء و مسئلهی پاکسازی در ادارات و سازمانهای دولتی نیز با انتخاب افرادی که در خط انقلاب نبودند و طرفدار خط سازش با امریکا و یا رابطه داشتن با کشورهای مرتجع عرب و مواردی از این دست بودند، مخالفت میکرد[۱۹۷] .
۳.۲.۳. ترور نافرجام توسط منافقین
آیتالله خامنهای در ۶ تیر ۱۳۶۰ و در حال سخنرانی پس از نماز ظهر در مسجد ابوذر، واقع در یکی از مناطق جنوب تهران، در اثر انفجار بمبی که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود به شدت زخمی شد[۱۹۸] . امام خمینی، در پیامی خطاب به ایشان توطئهی سوءقصد به جان وی را محکوم کرد و از ایشان تجلیل نمود[۱۹۹] . بر اثر این سوء قصد، ایشان از ناحیهی سینه، کتف و دست راست آسیب جدی دید. گزارشهای غیررسمی مسبب این حادثه را سازمان مجاهدین خلق ایران دانستهاند[۲۰۰] . آیتالله خامنهای اولین فردی بود که در حوادث و جریانات پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری ترور شد. در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰۰ از بیمارستان مرخص شد و مجدداً به صحنهی اجتماع و سیاست بازگشت و از ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ در جلسات مجلس شورای اسلامی حاضر شد[۲۰۱] .
۳.۳. دوران ریاست جمهوری
دور اول - انتخاب به عنوان ریاست جمهوری با ۹۵ درصد آرا
پس از شهادت محمدعلی رجایی ـ دومین رئیس جمهور اسلامی ایران ـ شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به اتفاق آرا و علیرغم مخالفت ایشان، وی را به عنوان نامزد ریاست جمهوری انتخاب کردند و امام خمینی که سابقاً با تصدی روحانیون برای ریاست جمهوری موافق نبودند با نامزدی ایشان موافقت کردند[۲۰۲] .
پس از نامزدی و اعلام صلاحیت توسط شورای نگهبان، گروهها و شخصیتهای مختلف از ریاست جمهوری ایشان حمایت کردند. از مهمترین حامیان آیتالله خامنهای ائتلاف گروههای خط امام بود[۲۰۳] . انتخابات در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ برگزار شد و آیتالله خامنهای با کسب اکثریت مطلق آراء (۹۵ ممیز ۱۱ درصد) به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد[۲۰۴] . در ۱۷ مهر ۱۳۶۰ امام خمینی حکم ریاست جمهوری ایشان را تنفیذ کرد[۲۰۵] و در ۲۱ مهر به عنوان سومین رئیسجمهور اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد[۲۰۶] .
در ۲۷ مهر ۱۳۶۰ علیاکبر ولایتی را که عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و از نیروهای خط امام بود، به عنوان نخستوزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد[۲۰۷] ، ولی وی در رأیگیری روز ۳۰ مهر ۱۳۶۰ نتوانست آرای اکثریت نمایندگان را کسب نماید[۲۰۸] . در ۴ آبان ۱۳۶۰ میرحسین موسوی را که عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، سردبیر روزنامهی جمهوری اسلامی و وزیر امور خارجهی دولتهای رجایی، باهنر و مهدوی کنی[۲۰۹] بود به عنوان نخستوزیر به مجلس معرفی کرد[۲۱۰] . او توانست در ۶ آبان ۱۳۶۰ آراء موافق اکثریت نمایندگان مجلس را کسب کند[۲۱۱] .
آیتالله خامنهای ریاست جمهوری خود را در حالی آغاز کرد که نهاد ریاست جمهوری از ساختار مناسبی برخوردار نبود. گروههای مشاور و کارگروهها برای کمک به رئیسجمهور در انجام وظایف قانونی نیز هنوز تشکیل نشده بود و این امر مشکلات فراوانی را برای عملکرد رئیسجمهور پدید میآورد. به تدریج، دفتر ریاست جمهوری با چندین مشاور و کارگروه شکل گرفت[۲۱۲] . آیتالله خامنهای در ابتدا بخشی از تلاشهای خود را معطوف ساختارسازی برای دفتر رئیس جمهور و نهاد ریاست جمهوری کرد. بعدها در پی ابهام در شرح وظایف رئیس جمهور که کاستی آن بهویژه در تعامل با نخستوزیر در طول دوره اول آشکار شده بود، قانون اختیارات رئیس جمهور تهیه و تدوین شد و در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید[۲۱۳] .
سرفصل برنامههای آیتالله خامنهای در دورهی چهارسالهی اول ریاست جمهوری عبارت از: اهتمام به امور مربوط به جنگ تحمیلی، نیل به سیاستهای اقتصادی به سوی حمایت از مستضعفان و دورافتادگان از مرکز، طاغوتزدایی از همهی شئون زندگی اداری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران، کشف و به کارگیری استعدادهای انسانی در همهی عرصهها از تکنیک تا هنر، تأمین امنیت اجتماعی، اداری و قضایی برای ارائهی خدمت مؤثر به مردم، تأمین امنیت و آزادی همهی افراد وفادار به نظام جمهوری اسلامی با هر اندیشه و تفکر[۲۱۴] . در دورهی چهارسالهی دوم نیز ضمن ادامهی برنامههای دورهی اول که در رأس آنها جنگ تحمیلی قرار داشت، تدوین لایحهی اختیارات ریاست جمهوری، کاهش تصدیگری دولت و واگذاری امور به مردم، به کار گماردن مسئولین لایق، انقلابی و کارآمد در دولت، رفع فقر مزمن و طولانیمدت حاکم بر جامعه و زندگی مردم، واگذاری زمینهای کشاورزی به مردم، واگذاری صنایع دولتی به بخش تعاونی، سهیمشدن کارگران در کارخانهها، گسترش و توسعهی صادرات غیرنفتی و کاهش اتکای کشور به درآمد نفت، مشارکت مردم در امور اقتصادی و فرهنگی کشور با نظارت دولت، سوق دادن سیاست فرهنگی کشور به سوی استقلال فرهنگی از اهم برنامههای آیتالله خامنهای بود[۲۱۵] .
در عرصهی سیاست و روابط خارجی برنامهی ایشان شامل اتخاذ سیاست مستقل و متوازن در قبال هر یک از کشورهای جهان و تصمیمگیری برمبنای مصالح نظام و کشور همراه با قاطعیت و صراحت، عدم وابستگی به شرق و غرب[۲۱۶] ، اهمیت دادن به وحدت میان مسلمانان جهان، اهتمام جدی در بازپس گرفتن حقوق مسلمانان جهان از قدرتهای جهانی و مبارزهی مستمر با هرگونه اقدام و حرکتی در جهت سلطهی ابرقدرتها در منطقه، اهتمام جدی به مسئلهی قدس و دیگر سرزمینهای غصبشدهی فلسطین و آمادگی برای مبارزهی همهجانبه با دشمن صهیونیست، بازگشت به فرهنگ غنی و اصیل اسلامی در عرصهی بینالمللی به عنوان سد راه دشمنان و غارتگران، افزایش فعالیت و حضور مؤثر در صحنههای بینالمللی بود[۲۱۷] .
دورهی دوم ریاست جمهوری
باتوجه به تجربه مشکلات و اختلافنظرها با نخستوزیر و برخی اعضای هیئت دولت در چهار ساله اول ریاست جمهوری مایل نبود برای دومین بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند اما پس از آنکه امام خمینی آن را تکلیف شرعی ایشان دانستند، تصمیم گرفت که در انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری نامزد شود و از امام خواست که در انتخاب نخستوزیر مختار باشد و امام هم پذیرفت[۲۱۸] .
پس از انتخاب مجدد به عنوان رئیسجمهور، و در آستانهی انتخاب نخستوزیر آنگاه که معلوم شد آیتالله خامنهای به سبب عدم رضایت از وضعیت اداره کشور توسط نخستوزیر درصدد معرفی فرد دیگری برای نخستوزیری است برخی نظامیها نزد امام ابراز کردند که پیشرفت در جبهههای جنگ منوط به نخستوزیری دوباره مهندس موسوی است. امام خمینی به جهت مصلحت جنگ این نظر را پذیرفتند و به آیتالله خامنهای حکم کردند که مهندس موسوی را به عنوان نخستوزیر معرفی کند. آیتالله خامنهای در اطاعت از حکم امام و علیرغم نظر مخالف خود، وی را به مجلس معرفی کرد[۲۱۹] . در دورهی دوم ریاست جمهوری آیتالله خامنهای اختلافات رئیس جمهور و نخستوزیر ادامه یافت و در مواردی مانند معرفی اعضای کابینه، تشدید هم شد.
۱.۳.۳. فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در دوران ریاست جمهوری
ترمیم تشکیلات انقلاب فرهنگی
در ۸ شهریور ۱۳۶۲ آیتالله خامنهای، اولین ترمیم عمده در ستاد انقلاب فرهنگی را براساس حکم امام خمینی عهدهدار شد. امام این حکم را در پاسخ به استعلام ایشان به مناسبت بازگشایی دانشگاهها صادر کرد[۲۲۰] . همچنین، دومین ترمیم در ستاد انقلاب فرهنگی را بر اساس پیام امام خمینی در ۱۹ آذر ۱۳۶۳، صورت داد[۲۲۱] . در این ترمیم، ستاد انقلاب فرهنگی به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر نام داد و رئیسجمهور رئیس این شورا شد[۲۲۲] . آیتالله خامنهای این سمت را تا پایان دومین دورهی ریاست جمهوری خود در تیر ۱۳۶۸ عهدهدار بود و در این سالها در تدوین سیاستهای مهم فرهنگی کشور نقش مؤثری ایفا نمود[۲۲۳] .
فعال کردن دستگاه سیاست خارجی
در دوران هشت سالهی ریاست جمهوری آیتالله خامنهای دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی ایران فعالتر شد. یکی از شاخصهای توسعهی سیاست و روابط خارجی، سفرهای رئیسجمهور به کشورهای مختلف برای توسعه روابط بود که در دورهی اول ریاست جمهوری شروع شد و در دورهی دوم توسعه یافت[۲۲۴] . ایشان در دورهی اول ریاست جمهوری از ۱۵ تا ۲۰ شهریور ۱۳۶۳ به کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر و در دورهی دوم از ۲۳ دی تا ۳ بهمن ۱۳۶۴ به کشورهای آسیایی و آفریقایی پاکستان، تانزانیا، زیمبابوه، آنگولا و موزامبیک سفر نمود. از ۱۱ تا ۱۵ شهریور ۱۳۶۵ برای شرکت در هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در هراره مجدداً به زیمبابوه سفر کرد. در این سفر در اجلاس سران سخنرانی کرد و با برخی از سران کشورهای غیرمتعهد دیدار و گفتوگو نمود[۲۲۵] . از ۲ تا ۶ اسفند ۱۳۶۷ به کشورهای یوگسلاوی و رومانی[۲۲۶] و از ۱۹ تا ۲۶۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ به کشورهای چین و کره شمالی سفر کرد[۲۲۷] .
آیتالله خامنهای در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد و در سخنرانی خود دیدگاهها و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران را برای سران دولتهای جهان تشریح نمود. این اولین حضور رئیس جمهور اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود[۲۲۸] . نکتهی حائز اهمیت در سفر به سازمان ملل، استقبال عظیم ایرانیان و مسلمانان مقیم نیویورک و اصحاب مطبوعات بینالمللی از ایشان و فعالیتهای ایشان برای تبیین شرایط انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و سیاستهای استکبار جهانی در قبال ایران بود. امامت نماز جمعهی مسلمانان نیویورک و سخنرانی در خطبههای آن نیز از نکات جالب و با اهمیت این سفر بود.
از اقدامات دیگر آیتالله خامنهای در زمینهی سیاست خارجی میتوان به برقراری ارتباط منسجم با گروههای سیاسی شیعی در افغانستان، عراق و لبنان و ایجاد تفاهم بین آنها و تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق اشاره کرد. به طوری که اختلاف بین آنها را به وحدت و اتحاد بر ضد دشمن مشترکشان تبدیل کرد. تشکیل حزب وحدت اسلامی از احزاب هشتگانه افغانستان که به رقابت زیانبار آنها پایان داد و نیز تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق از مصداقهای مهم این رویکرد است. در این دوره، به دامنهی حمایت ایران از مبارزان اسلامی در لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان افزوده شد و پشتیبانی ایران به احزاب و گروههای اسلامی در آن کشورها جایگاه منطقهای و بینالمللی قابل ملاحظهای بخشید.
بازدیدها، دیدار و سفرهای استانی
دیدار با اقشار مختلف مردم، بازدید از مؤسسات و سازمانهای گوناگون، شرکت در مراسم افتتاح طرحها، شرکت در همایشها و سفرهای استانی از دیگر برنامهها و اقدامات آیتالله خامنهای در دوره ریاست جمهوری بود. حفظ ارتباط با مردم به ویژه خانوادههای شهدا از راهبردهای اساسی آیتالله خامنهای در دوره ریاست جمهوری بود. بر این پایه ملاقاتهای مردمی ـ در مناسبتهای مختلف ـ در دیدارهای با خانوادههای شهدا، خصوصاً سرزدن به منازل آنان به عنوان یکی از برنامههای ثابت ایشان و ابتکار قابل توجه در نوع رابطه زمامداران و مردم محسوب میشود. همچنین، سفرهای آیتالله خامنهای به استانها و مناطق مختلف کشور، با هدف ملاقات با اقشار مختلف مردم، بهویژه قشر محروم و آشنایی با مسائل و مشکلات آنها از نزدیک، رفع اختلافات مقامات محلی، پیگیری مسائل مربوط به جنگ و همکاری سپاه و ارتش، دیدار با علما و بزرگان شهرها و روستاها، بررسی مسائل و مشکلات اقتصادی و مانند آن از جمله ابتکارات، فعالیتهای مستمر و مؤثر ایشان بود.
نامه امام خمینی به آیتالله خامنهای
در ۱۶ دی ۱۳۶۶، امام خمینی در نامهای به آیتالله خامنهای و ناظر به بیانات ایشان در خطبههای نماز جمعهی تهران در موضوع حدود اختیارات حکومت اسلامی و ولایت فقیه، حکومت اسلامی را از احکام اولیهی اسلام و مقدم بر تمام احکام فرعیه دانسته و ولایت فقیه را مطلقه عنوان نمود. آیتالله خامنهای در پاسخ به نامهی امام، متابعت نظری و عملی خود را از دیدگاه امام اعلام نمود. همچنین در جلسهای حضوری، مقصود خود از بیانات در خطبههای نماز جمعه را با امام خمینی مطرح کردند. امام خمینی نیز بلافاصله در همان روز به این نامه پاسخ داده و ضمن تقدیر از آیتالله خامنهای، در بخشی از آن نوشتند: «اینجانب از سالهای قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشتهام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی میدانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری میکنید، میدانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی میدهید» [۲۲۹] .
اولین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
در پی اختلافات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تصویب لوایح مختلف، امام خمینی در پاسخ به نامهی سران کشور (از جمله آیتالله خامنهای)، در ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت موافقت کردند[۲۳۰] . بر این اساس، آیتالله خامنهای اولین رئیس مجمع تشخیص قرار گرفتند[۲۳۱] . ایشان این سمت را تا پایان دوره ریاست جمهوری عهدهدار بود[۲۳۲] .
محول شدن ماموریتهای متعدد از سوی امام
آیتالله خامنهای در دوران هشتسالهی ریاست جمهوری خود، همچون سالهای پس از پیروزی انقلاب یکی از نزدیکان، مشاوران و افراد مورد وثوق امام خمینی بود. به همین دلیل در موارد متعددی امام خمینی مأموریتهایی فراتر از وظایف ریاست جمهوری به ایشان محول نمودند و یا پیشنهادهای وی را در موضوعات مختلف پذیرفتند. در ۱۵ فروردین ۱۳۶۲ تمشیت امور ارتش و سپاه را به آیتالله خامنهای واگذار کردند[۲۳۳] . در اول آبان ۱۳۶۲ ایشان را مأمور پیگیری مطالبات ایران از امریکا و سایر کشورها کرد[۲۳۴] . در اول آذر همین سال با پیشنهاد آیتالله خامنهای در مورد تشکیل ادارهی حفاظت اطلاعات ارتش موافقت نمود[۲۳۵] . در ۹ دی ۱۳۶۲ ایشان را مأمور بررسی مجدد لایحهی تعریزات کرد[۲۳۶] . امام در ۲۳ بهمن ۱۳۶۷ آیتالله خامنهای را مأمور نمود از اعضای شورایعالی قضایی دعوت کند تا در جلسهی سران سهقوه شرکت کرده و طرحهای خود را در زمینهی تقسیم کار برای ادارهی بهتر آن شورا مطرح نمایند[۲۳۷] . در نهایت نیز با طرح مورد بررسی در جلسهی سران سهقوه موافقت نمود[۲۳۸] . در ۱۹ اسفند ۱۳۶۷۷ نیز در نامهای او را مسئول رسیدگی به مشکلات عراقیهای مقیم ایران کرد[۲۳۹] .
حضور در شورای بازنگری قانون اساسی
امام خمینی در حکمی در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸ خطاب به حضرت آیتالله خامنهای هیئتی متشکل از بیست نفر از جمله آیتالله خامنهای را تعیین نمودند تا به همراه پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به انتخاب مجلس شورای اسلامی، شورای بازنگری قانون اساسی را تشکیل داده و به اصلاح، بازنگری و تکمیل قانون اساسی در موضوعات پنجگانه بپردازند[۲۴۰] . پس از تشکیل شورای مذکور آیتالله مشکینی به عنوان رئیس و آیتالله خامنهای و اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان نایب رئیس اول و دوم شورا انتخاب شدند[۲۴۱] . شورا در طول چهل و یک جلسه در مورد پنج موضوع اصلی: شرایط رهبری، تمرکز در قوای مجریه و قضائیه، تمرکز در مدیریت صدا و سیما، چگونگی بازنگری احتمالی قانون اساسی در آینده و تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی بحث و بررسی و تصمیمگیری نمود[۲۴۲] . این جلسات تا پس از رحلت امام خمینی ادامه داشت.
۴.۳. دوران رهبری
در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، در حالی که مردم و مسئولان آمادهی تشییع و تدفین پیکر پاک امام خمینی (ره) بودند در جلسهای با حضور مسؤولان کشوری و لشکری، آیتالله خامنهای، رئیس جمهور، وصیتنامهی سیاسی ـ الهی امام خمینی (ره) را قرائت کرد. مجلس خبرگان رهبری عصر همان روز تشکیل جلسه داد تا رهبر یا شورای رهبری جدید برای نظام جمهوری اسلامی را انتخاب کند. مطابق اصل ۱۰۷ قانون اساسی مصوب سال ۱۳۵۸، انتخاب رهبری بر عهده نمایندگان مجلس خبرگان قرار دارد[۲۴۳] . در بحث رهبری شورایی یا فردی، اکثریت اعضای مجلس خبرگان به رهبری شورایی رأی نداد و آنگاه که بحث از مصداق رهبری برای رأیگیری به میان آمد و نام آیتالله خامنهای مطرح شد. برخی از نمایندگان که از نظر امام خمینی مبنی بر صلاحیت آیتالله خامنهای برای رهبری نظام پس از رحلت امام که در جلسات متعددی در حضور سران قوا و نخستوزیر و حاج سید احمد خمینی ابراز کرده بودند اطلاع اجمالی داشتند خواستار توضیح شاهدان آن شدند. دو نفر از شاهدان نقل امام خمینی که خود عضو مجلس خبرگان بودند استناد این نظر به امام را تأیید کردند. همچنین گفته دیگری از امام مبنی بر شایستگی آیتالله خامنهای برای رهبری که در جریان سفر اخیر ایشان به چین و کره شمالی ابراز کرده بودند نیز در آن جلسه با واسطه نقل شد. در پی آن رأیگیری به عمل آمد و اکثریت قاطع نمایندگان مجلس خبرگان با توجه به نظر امام راحل و صلاحیتهای دینی، علمی و سیاسی آیتالله خامنهای، معظمله را به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب کردند. [۲۴۴] آیتالله خامنهای خود به این موضوع اشاره کرده، میگویند تا زمانی که موضوع انتخاب را متعَین ندانستم از پذیرش آن مقام امتناع میکردم[۲۴۵] . پس از بازنگری در قانون اساسی و انجام همهپرسی، مجلس خبرگان رهبری یک بار دیگر براسا قانون اساسی جدید در مورد رهبری معظمله رأیگیری کرد و اکثریت قاطع مجدداً معظمله را به رهبری نظام انتخاب کردند.
برخی زمینههای اصلی نظر امام راحل بر رهبری آیتالله خامنهای عبارتند از: مبارزه طولانیمدت برای تحقق حکومت اسلامی، اعتقاد راسخ و روشن به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، بیش از یک دهه فعالیتهای همهجانبهی سیاسی، اجرایی و فرهنگی برای استقرار نظام جمهوری اسلامی، روشنبینی دینی، تسلط علمی بر مبانی دینی، سلوک فردی و اجتماعی، زهد و پارسایی، استناد نمود. امام خمینی (ره) به مناسبتهای گوناگون شایستگیها، تعهد و خدمتگزاری آیتالله خامنهای در راه خدمت به نظام جمهوری اسلامی را مورد تأیید قرار داده بودند.
امام خمینی تاریخ ۷ تیر ۱۳۶۰ در بخشی از پیامشان به مناسبت ترور آیتالله خامنهای فرمودهاند: «اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلالهی رسول اکرم و خاندان حسینبنعلی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فدارکار در جبههی جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنهی انقلاب میباشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالف با ستمگران را به ثبت رساندید. اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحهدار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بینصیباند که بیدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایت دست زدند و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنینانداز است ... من به شما خامنهای عزیز، تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامهی خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم» [۲۴۶] . در تاریخ ۸ شهریور ۱۳۶۵ به افراد و رجال سیاسی توصیه کردند که در گفتارشان به جای عیبجویی دائمی، مثل آیتالله خامنهای باشند که همیشه همه را نصیحت میکند و خدماتش را به رخ مردم نمیکشد[۲۴۷] . در تاریخ ۲۱۱ دی ۱۳۶۶۶ در پاسخ به نامه آیتالله خامنهای در مورد ولایت مطلقه فقیه، در بخشی از نامه نوشتند: «اینجانب که از سالهای قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشتهام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی میدانم و شما را چون برادری آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری میکنید، میدانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی میدهید» [۲۴۸] .
حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی، نزدیکترین فرد به امام خمینی که مشاور و مورد وثوق کامل ایشان بود، نقل کرده که امام در پی سفر خارجی آیتالله خامنهای گفتند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند» [۲۴۹] . زهرا مصطفوی، دختر امام خمینی (ره) بیان کرده که آنگاه که از امام دربارهی رهبری آینده نظام پرسیده است ایشان از آیتالله خامنهای نام بردند و آنگاه که از مقام علمی آیتالله خامنهای سؤال کرده است ایشان اجتهاد آیتالله خامنهای را تأیید کردهاند[۲۵۰] . آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز نقل کرده که زمانی که امام درصدد عزل آیتالله منتظری از رهبری آینده بودند در جلسهای که با حضور سران سهقوه، نخستوزیر (میرحسین موسوی) و حاج سید احمد خمینی در محضر امام تشکیل شده بود در مورد جانشین رهبری بحث شد ایشان از آیتالله خامنهای برای رهبری آینده نظام نام بردند. وی همچنین بیان داشته که در جلسه خصوصی خود با امام راحل نسبت به وضع رهبری در آینده ابراز نگرانی کرده است و امام در پاسخ با اشاره به آیتالله خامنهای فرمودهاند: «شما در بن بست نخواهید بود، چنین فردی در میان شما هست. چرا خودتان نمیدانید؟»[۲۵۱] .
بدون تردید مقطع زمانی انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبری نظام دارای اهمیت و حساسیت ویژهای بوده است. برخی نگرانیها که در پی بیماری امام خمینی قدس سره بوجود آمده بود عبارت بودند از:
۱- مدیریت کشور در دورهی پس از امام خمینی[۲۵۲] .
۲- ناتمام بودن اصلاح و بازنگری قانون اساسی
۳- نگرانی از حمله یا تحریکات نظامی عراق، امریکا و منافقین؛ با توجه به نقض مکرر آتشبس توسط عراق و تبلیغات وسیع برای پیروز قلمداد کردن خود در جنگ.
۴ ـ ادامهی بحران ناشی از توطئهی انتشار کتاب آیات شیطانی در حوزهی سیاست خارجی و صدور حکم امام خمینی مبنی بر ارتداد سلمان رشدی نویسندهی آنکه با واکنش سرسختانهی کشورهای غربی مواجه شد[۲۵۳]
اما آنچه همه نگرانیها را به امید تبدیل کرد عبارت بودند از:
۱- انتخاب آیتالله خامنهای به مقام رهبری که در کوتاهترین زمان روی داد.
۲- تشییع و وداع میلیونی و بینظیر مردم با امام خمینی (ره) و شکل گرفتن بزرگترین تشییع و وداع با یک رهبر مردمی که همچون طوفان عظیمی احتمال هرگون توطئه دشمن را منتفی کرد.
۳- تأیید و بیعت مسؤولان ارشد نظام و نهادهای مختلف کشور، بیت امام، مراجع تقلید و علما از جمله آیات عظام اراکی، مرعشی نجفی، آیتالله میرزا هاشم آملی، آیتالله العظمی گلپایگانی و آیتالله مشکینی، نخبگان، شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی، خانوادههای شهدا و اقشار مختلف مردم
۴ـ حاج سیداحمد خمینی ساعاتی پس از انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبری با ارسال پیام تبریکی به ایشان اظهار داشت: «حضرت امام بارها از جنابعالی به عنوان مجتهد مسلم و نیز بهترین فرد برای رهبری نظام اسلامیمان نام میبردند. من و تمامی اعضای بیت امام از حضرات آیات خبرگان محترم صمیمانه تشکر مینماییم؛ چرا که معتقدیم روح امام عزیزمان از این انتخاب شاد و آرام شده است. من بار دیگر چون برادری کوچک اوامر آن ولی فقیه را بر خود لازمالاجرا میدانم» [۲۵۵] .
۵- بیعت وسیع و گسترده این پیام را به همراه خود داشت که جانشین امام خمینی، در حوزهی نظر و عمل، اعتقاد راسخ به راه و تفکر امام دارد و آن را با تمام توان استمرار خواهد بخشید. این بیعتها به صورت حضوری، شرکت در راهپیماییها، انتشار اطلاعیه و پیام تبریک و امضای طومار ما بعد آن انجام شد[۲۵۶] . «کاروانهای میثاق با امام و بیعت با رهبری» در آستانهی چهلمین روز ارتحال امام خمینی از سراسر کشور به راه افتاد[۲۵۷] و «مانورهای بیعت با رهبری» در برخی مناطق مرزی و استراتژیک کشور[۲۵۸] و نیز برگزاری «سمینارهای میثاق با امام، بیعت با رهبری» شکل گرفت[۲۵۹] . بیعت با آیتالله خامنهای، ماهها بعد استمرار یافت و به جهانیان ثابت کرد که ایران با رهبری آیتالله خامنهای همچنان پرچمدار امت اسلامی است.
۶- مواضع صریح و مکرر آیتالله خامنهای مبنی بر تداوم راه امام و حفظ وحدت و ایجاد اعتماد متقابل بین مردم و رهبری و پافشاری بر حفظ اصول دینی، شرع و فقه اسلامی، حمایت بیدریغ از مستضعفان و محرومان و قشرهای پایین جامعه و ایجاد وحدت و همبستگی با ملتهای مظلوم و عزت بخشیدن به اسلام و ملتهای مسلمان و مرعوب نشدن از تهدیدات قدرتهای جهانی. آیتالله خامنهای از امام خمینی به عنوان «ریشهی شجرهی طیبهی انقلاب» یاد کردند و اعلام کردند: ما راه خود را بر اساس راه امام (ره) ادامه خواهیم داد» [۲۶۰]
منابع و مآخذ (برای مشاهده اینجا را کلیک کنید)
[۱] آقابزرگ طهرانی، ۲/۶۴۰
[۲] گلشن ابرار، ۲/۹۷۱
[۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، مصاحبه با آیتالله خامنهای، شب ۱۲۲۵
[۴] آقابزرگ طهرانی، ۲/۶۴۰
[۵] کسروی، ۹۲
[۶] بهبودی، ۱۲
[۷] آقابزرگ طهرانی، ۶/۱۳ مقدمه
[۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۱۲۲۵
[۹] شریف رازی، ۷/۱۲۷- ۱۲۹؛ زنگنه قاسمآبادی، ۱/۱۳۲
[۱۰] همو، ۳؛ شریف رازی، ۷/۱۲۷؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب ۱۲۲۵
[۱۱] بهبودی، ۱۵
[۱۲] زنگنه قاسمآبادی، ۱/۷۷
[۱۳] گلشن ابرار، ۲/۹۷۲
[۱۴] زنگنه قاسمآبادی، ۱/۷۷
[۱۵] صحیفهی امام، ۲۰/۷۱
[۱۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شب ۱۲۲۶
[۱۷] آقابزرگ طهرانی، ۲/ ۵۵۹
[۱۸] تاریخ علمای خراسان، ۳۰۸؛ قاسمپور، ۶۰
[۱۹] زنگنه قاسمآبادی، ۱/ ۴۵۸
[۲۰] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۱۲۲۵
[۲۱] بهبودی، ۴۹
[۲۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۱۲۲۶
[۲۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۱۲۲۶
[۲۴] بهبودی، ۷۸
[۲۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۱۲۳۲
[۲۶] همان، شب ۱۲۲۷
[۲۷] همان، شب ۱۲۲۸
[۲۸] حسینی، طرح کلی اندیشهی اسلامی، اکثر صفحات
[۲۹] تداوم آفتاب، ۲۱
[۳۰] همان، شب ۱۲۲۸
[۳۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۱۲۲۶
[۳۲] همان، شب ۱۲۲۸
[۳۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۱۱۹
[۳۴] جلالی، مشهد در بامداد نهضت اسلامی، ۱۴۸
[۳۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، مصاحبه با آیتالله خامنهای، شب ۱۲۲۹ و ۱۲۳۱
[۳۶] باقری، ۱۲-۱۳
[۳۷] بهبودی، ۱۲۹-۱۳۴
[۳۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۶۱۴ و ۱۲۳۱ و ۱۳۳۲
[۳۹] همان، شب ۱۲۳۳
[۴۰] جلالی، ۲۰۵
[۴۱] بهبودی، ۱۵۶-۱۵۷
[۴۲] یاران امام ...، طالقانی، ۱/۴۶۸
[۴۳] امام خمینی در آیینهی اسناد، ۴/۳۹۲
[۴۴] بهبودی، ۱۶۲-۱۶۶
[۴۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، مصاحبه با آیتالله خامنهای، شب ۱۲۳۴
[۴۶] بهبودی، ۱۸۷
[۴۷] همان، ۱۹۲-۱۹۵
[۴۸] اسناد انقلاب اسلامی، ۳/ ۱۲۸-۱۳۰
[۴۹] هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۲/۱۵۶۶
[۵۰] آینده در قلمرو اسلام، همهی صفحات
[۵۱] بهبودی، ۲۳۵-۲۳۸
[۵۲] یاران امام ...، میلانی، ۳/۵-۷
[۵۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش ب ۶۱۴
[۵۴] همان، ش ب ۵۷۴
[۵۵] یادداشتهای روزانهی مهندس مهدی بازرگان، ۴۲۲ - ۴۲۳
[۵۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب ۶۱۴
[۵۷] بهبودی، ۳۰۴
[۵۸] یاران امام ... هاشمینژاد، ۲۴۸-۲۴۹
[۵۹] یاران امام ... سعیدی، ۲۴۸؛ همان، طالقانی، ۲/۴۹۷؛ همان، مهدوی کنی، ۱۴؛ همان، فضلالله محلاتی، ۱/۵۲۱؛ همان، باهنر، ۳۵۵
[۶۰] یاران امام ... سعیدی، ۳۶۳؛ یاران امام ... مهدوی کنی، ۱۱۴
[۶۱] بهبودی، ۳۲۶ - ۳۲۷
[۶۲] بهبودی، ۴۷۰-۴۷۱ و ۳۳۱-۳۳۲
[۶۳] جودکی، ۲۳؛ یاران امام ... هاشمینژاد، ۳۰۶-۳۰۷
[۶۴] فارسی، ۲۱۵
[۶۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۱۳۰؛ همان، شب ۱۸۳؛ یاران امام ... سعیدی، ۱/۳۲
[۶۶] یاران امام ... میلانی، ۳/۴۲۳-۴۲۴
[۶۷] تقویم تاریخ خراسان، ۲۲۵
[۶۸] یاران امام ... محلاتی، ۲/۷۳
[۶۹] یاران امام ... باهنر، ۵۲۰-۵۲۱؛ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۲/۱۱۳۴-۱۱۳۵
[۷۰] صحیفهی امام، ۲/۳۵۸-۳۷۳
[۷۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۱۲۳؛ همان، شب ۶۱۴
[۷۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شب ۶۱۴
[۷۳] استاد شهید ...، ۲۱۸؛ یاران امام ... میلانی، ۳/۵۹۰
[۷۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۷۲؛ همان، ش ب۶۱۴
[۷۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۶۱۴؛ همان، شب ۵۷۳؛ همان، شب ۵۷۲
[۷۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۶۱۴
[۷۷] یاران امام ...، مطهری، ۴۵۵؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۷۳
[۷۸] نیکبخت، زندگی و مبارزات ...مفتح، ۴۰۸
[۷۹] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شب ۵۷۳
[۸۰] همان، شب ۵۷۴؛ همان ۶۱۴؛ همان، شب ۵۷۲
[۸۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۷۵
[۸۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شب ۵۷۵؛ همان، شب ۳۸۹؛ همان، شب ۳۰۴
[۸۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۷۶؛ همان، شب ۵۷۲
[۸۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۳۸۹
[۸۵] گفتوگوی چهارجانبه ...، همهی صفحات
[۸۶] یاران امام ... مفتح، ۳۴۰؛ استاد شهید ...، ۲۷۷
[۸۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۸۳
[۸۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۷۲؛ همان، شب ۳۸۹
[۸۹] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۷۲
[۹۰] امام خمینی در آیینهی اسناد، ۶/۵۲
[۹۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شب ۵۷۶
[۹۲] انقلاب اسلامی به روایت ...، ۱/۲۶۳؛ مرکز اسناد ...، ۶۸۷، ۸۰-۸۱؛ یاران امام ... مطهری، ۵۷۵
[۹۳] انقلاب اسلامی به روایت ...، ۲/ ۳۲۶؛ همان، ۱۰/۵۱
[۹۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۷۶؛ اسناد نهضت آزادی ایران، ۹/۲۳۴-۲۳۵
[۹۵] یاران امام ... صدوقی، ۱۲۸-۱۳۱
[۹۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۷۶
[۹۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۷۶
[۹۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۵۷۶
[۹۹] همان، ۱۰۲
[۱۰۰] همان، ۱۱۱
[۱۰۱] اسناد انقلاب اسلامی، ۳/ ۳۴۸-۳۵۷
[۱۰۲] مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۱۸۸۹
[۱۰۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شب ۵۷۶
[۱۰۴] اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۴۰۲؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۲۰۹
[۱۰۵] انقلاب اسلامی به روایت ...، ۱۴/۱۹۲ و ۴۷۲
[۱۰۶] امام خمینی در آئینهی اسناد، ۷/۶۰۳؛ یاران امام ... صدوقی، ۴۳۱
[۱۰۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۳۸۹؛ همان، شب ۵۷۲
[۱۰۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب ۳۸۹
[۱۰۹] همان، ۵۷۲؛ مؤسسهی پژوهشی فرهنگی ...، شب ۱۹۲۱
[۱۱۰] روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۳۹، ۳۵۲
[۱۱۱] انقلاب اسلامی به روایت ...، ۲۰/۳۳
[۱۱۲] شمسآبادی، ۳۱۵-۳۱۶
[۱۱۳] اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۴۹۲-۴۹۳
[۱۱۴] انقلاب اسلامی به روایت ...، ۲۱/ ۱۸۸ و ۱۲۳- ۱۲۴
[۱۱۵] شمسآبادی، ۳۲۵-۳۲۸
[۱۱۶] روزشمار انقلاب اسلامی، ۱۰/۲۱۶-۲۱۷
[۱۱۷] صحیفهی امام ...، ۵/۴۲۶-۴۲۸.
[۱۱۸] او به تنهایی ...، ۶۳؛ حدیث ولایت، ۲/۴۰
[۱۱۹] قاسمپور، ۹۲-۹۴
[۱۲۰] هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی ...، ۱۶۱-۱۶۲؛ اطلاعات، ش ۵۷۷۱، ۹/۱۱/۱۳۵۷
[۱۲۱] مصاحبههای ... ۱۳۶۲-۱۳۶۳، ۱۸۲-۱۸۳
[۱۲۲] اسناد انقلاب اسلامی، ۴/۷۱۴
[۱۲۳] پا به پای آفتاب ...، ۲/۱۹۵
[۱۲۴] قصهی آفتاب، ۹۵
[۱۲۵] صحیفه امام، ۵/۴۲۶ ـ ۴۲۸
[۱۲۶] خاطرات آیتالله محمدرضا مهدویکنی، ۱۸۳
[۱۲۷] پا به پای آفتاب...، ۲/۱۹۲
[۱۲۸] قاسمپور، ۹۲-۹۴
[۱۲۹] هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی ...، ۱۶۹
[۱۳۰] سائلیکردهده، ۱۱
[۱۳۱] همان، ۴۹-۶۲
[۱۳۲] خلاصهی مشروح مذاکرات شورای انقلاب، جلسههای مختلف
[۱۳۳] همان، جلسهی ۱۰/۱۲/۱۳۵۷
[۱۳۴] همان، جلسههای ۲۹/۱۲/۱۳۵۷؛ ۴/۶/۱۳۵۸؛ ۱۵/۷/۱۳۵۸ و ۲/۹/۱۳۵۸
[۱۳۵] همان، جلسههای ۱۵/۱/ ۱۳۵۸؛ ۱۹/۱/ ۱۳۵۸؛ ۱۱/۶/ ۱۳۵۸؛ ۲۸/۸/ ۱۳۵۸؛ ۶/۱۰/ ۱۳۵۸ و ۸/۱۰/ ۱۳۵۸
[۱۳۶] صحیفهی امام ...، ۶/۴۲۹
[۱۳۷] همان، جلسههای ۱۰/۴/ ۱۳۵۸؛ ۱۴/۶/ ۱۳۵۸ و ۴/ ۹/ ۱۳۵۸
[۱۳۸] دولتهای ایران ...، ۴۵۷ و ۴۵۹
[۱۳۹] سائلی کردهده، ۱۱۷-۱۱۸
[۱۴۰] خلاصه مشروح مذاکرات شورای انقلاب، جلسهی ۳/۹/۱۳۵۸
[۱۴۱] رسالت، ش ۹۹۷، ۱۰
[۱۴۲] هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی ...، ۴۴۹
[۱۴۳] هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی ...، ۱۲۵
[۱۴۴] همان، ۲۱۵-۲۱۸
[۱۴۵] جاسبی، ۴/۱۴۹
[۱۴۶] جاسبی، ۴/۱۴۶-۱۴۷
[۱۴۷] کارنامهی چهار سالهی ...، ۴-۷
[۱۴۸] جاسبی، ۴/۱۴۶
[۱۴۹] هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران ...، ۲۶۳
[۱۵۰] هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش ...، ۲۶۷
[۱۵۱] خاطرات سیدمرتضی نبوی، ۱۶۸
[۱۵۲] جاسبی، ۴/۳۰۰
[۱۵۳] جمهوری اسلامی، ش۱۵۴۱، ۱۵؛ همان، ش۱۵۴۳، ۲
[۱۵۴] فراز و نشیب حزب جمهوری اسلامی، ۱۱
[۱۵۵] جمهوری اسلامی، ش۲۳۲۰، ۱
[۱۵۶] صحیفهی امام ...، ۲۰/۲۷۵
[۱۵۷] صحیفهی امام ...، ۱۲/۱۱۶
[۱۵۸] در مکتب جمعه...، ۲/۱-۳
[۱۵۹] در مکتب جمعه ...، ۲ و ۳، صفحات مختلف
[۱۶۰] فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ۳۱۱
[۱۶۱] رضوی، ۳۸۴
[۱۶۲] آشنایی با مجلس ...، ۹۰-۹۱
[۱۶۳] همان، جلسههای ۱۶۶، ۱۶۷ و ۱۶۸
[۱۶۴] خاطرات ماندگار، ۱۲
[۱۶۵] خاطرات ماندگار، ۱۱
[۱۶۶] اطلاعات، ش ۲۱۸۸۹، ۹
[۱۶۷] جمهوری اسلامی، ش ۳۸۷، ۱
[۱۶۸] مجموعه مصاحبههای...در سال ۱۳۶۰، ۷ - ۸
[۱۶۹] امید انقلاب، ش ۱۴۷، ۸-۹
[۱۷۰] خاطرات و حکایتها، ۱۰/ ۷ـ۲۰
[۱۷۱] کیهان، ش ۱۱۱۵۵، ۴
[۱۷۲] صحیفه امام، ۱۳/۲۶۳ ـ ۲۶۴
[۱۷۳] همان، ۱۲/۲۸۱
[۱۷۴] جمهوری اسلامی، ش۴۰۹، ۶
[۱۷۵] بنی لوحی و ...، ۱۷۲-۱۷۳
[۱۷۶] جمهوری اسلامی، ش ۴۰۹، ۶
[۱۷۷] از جنوب لبنان ...، ۱۷۴؛ اطلاعات، ش ۱۹۱۵۳، ۵
[۱۷۸] مصاحبهها ... سال ۱۳۶۰، ۵۹
[۱۷۹] در مکتب جمعه...، ۹/۸/۵۹
[۱۸۰] جمهوری اسلامی، ش ۵۰۹، ۲
[۱۸۱] همان، ش ۲۰۸۸، ۲
[۱۸۲] صحیفهی امام ...، ۲۰/۴۶۷
[۱۸۳] درودیان، ۱۶۳
[۱۸۴] صحیفه امام، ۲۰/۹۲ ـ ۹۵
[۱۸۵] ولایتی، ۲۷۸-۲۷۹
[۱۸۶] صحیفهی امام ...، ۸/ ۱۳۸
[۱۸۷] جمهوری اسلامی، ش۱۱۳، ۸؛ همان، ش۱۸۲، ۱۰؛ همان، ش۱۹۲، ۱۰
[۱۸۸] مجموعه مصاحبههای...در سال ۱۳۶۰، ۱۱۲ ـ ۱۱۴
[۱۸۹] صحیفهی امام ...، ۱۰/۳۲۰
[۱۹۰] کیهان، ش ۱۱۲۲۲، ۴
[۱۹۱] جمهوری اسلامی، ش ۴۹۸، ۳
[۱۹۲] کیهان، ش ۱۱۲۱۸، ۱۲؛ جمهوری اسلامی، ش ۴۹۷، ۳
[۱۹۳] در مکتب جمعه...، ۳/۱۱۴ـ ۱۱۸.
[۱۹۴] زندگینامهی مقام معظم رهبری، چ ۴، ۱۶۶-۱۷۲
[۱۹۵] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دورهی اول، جلسهی ۱۶۷
[۱۹۶] مصاحبهها ...، ۱۳۶۳-۱۳۶۴، ۱۱۴-۱۱۶
[۱۹۷] خلاصهی مذاکرات شورای انقلاب، جلسههای متعدد.
[۱۹۸] انقلاب در بحران ...، ۱۷۶
[۱۹۹] صحیفهی امام، ۱۴/۵۰۴
[۲۰۰] جرعهنوش کوثر ...، ۲۱۷-۲۱۸
[۲۰۱] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دورهی اول، جلسهی ۱۹۹
[۲۰۲] فارسی، ۵۴۳-۵۴۴
[۲۰۳] همان، ش ۶۶۷، ۶۶۸، ۶۶۹، ۶۷۰ و ۶۷۱، صص ۱ و ۱۱
[۲۰۴] همان، ش ۶۷۸، ۱۱
[۲۰۵] صحیفهی امام ...، ۱۵/۲۷۸
[۲۰۶] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دورهی اول، جلسهی ۲۲۴
[۲۰۷] همان، جلسه ۲۲۶
[۲۰۸] همان، جلسه ۲۲۷
[۲۰۹] دولتهای ایران ...، ۴۶۱، ۴۶۷، ۴۷۲، ۴۸۲
[۲۱۰] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دورهی اول، جلسهی ۲۲۹
[۲۱۱] همان، جلسه ۲۳۰
[۲۱۲] «خاطرات ۳ رئیسجمهور»، ۷
[۲۱۳] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دورهی دوم، جلسهی ۲۶۸
[۲۱۴] حاج سیدجوادی، ۱۰۳-۱۰۴
[۲۱۵] جمهوری اسلامی، ش۱۷۹۹، ۱۰-۱۱
[۲۱۶] نوازنی، ۱/۲۹۸، ۳۰۰، ۳۳۹ و ۳۹۲
[۲۱۷] علیبابایی، ۶/۱۳۰
[۲۱۸] هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی ...، ۲۲-۲۳؛ جرعهنوش کوثر ...، ۲۳۷
[۲۱۹] هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی ...، ۲۲-۲۳
[۲۲۰] صحیفهی امام ...، ۱۸/۸۳-۸۴
[۲۲۱] همان، ۱۹/۱۱۰-۱۱۱
[۲۲۲] بیست سال تلاش ...، ۷-۸
[۲۲۳] همان، ۲۱/۱۴۸ و ۳۴۳؛ ۱۹/۱۷۱ و ۳۱۶؛ نک : بیست سال تلاش ...، بیشتر صفحات.
[۲۲۴] آرشیو مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری، پروندههای دورهی ریاست جمهوری آیتالله خامنهای
[۲۲۵] جمهوری اسلامی، ش ۱۹۲۱، ۱۲
[۲۲۶] جمهوری اسلامی، ۲۸۲۶، ۱۲، همان، ۲۸۲۷، ۱۱
[۲۲۷] جمهوری اسلامی، ش ۲۸۸۶، ۱۲؛ همان، ۲۸۸۹، ۲
[۲۲۸] جمهوری اسلامی، ش ۲۴۱۳، ۱۰
[۲۲۹] صحیفهی امام ...، ۲۰/۴۵۲، ۴۵۵
[۲۳۰] صحیفهی امام ...، ۲۰/۴۶۳- ۴۶۵
[۲۳۱] گفتوگو با هاشمی رفسنجانی ...، ۵۲
[۲۳۲] همان، ۶۸-۶۹
[۲۳۳] صحیفهی امام ...، ۱۷/۳۹۷
[۲۳۴] همان، ۱۸/۱۸۸
[۲۳۵] همان، ۱۸/۲۲۸
[۲۳۶] همان، ۱۸/۲۷۲
[۲۳۷] همان، ۲۱/۲۵۸
[۲۳۸] همان، ۲۱/۲۶۴
[۲۳۹] همان، ۲۱/۳۱۵
[۲۴۰] همان، ۲۱/۳۶۳-۳۶۴
[۲۴۱] صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری...، ۱/۱- ۲۹
[۲۴۲] همان، ج ۱- ۴، بیشتر صفحات
[۲۴۳] قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۹۲
[۲۴۴] «چگونگی انتخاب رهبر در اجلاس فوقالعاده مجلس خبرگان»، ۱۸۸؛ هاشمی رفسنجانی، بازسازی و سازندگی...، ۱۵۱ ـ ۱۴۹
[۲۴۵] حدیث ولایت، ۱/۱۸۲-۱۸۳
[۲۴۶] صحیفهی امام، ۱۴/۵۰۴
[۲۴۷] صحیفهی امام، ۲۰/۱۲۷
[۲۴۸] صحیفهی امام، ۲۰/۴۵۵
[۲۴۹] جرعهنوش کوثر ...، ۲۶۵
[۲۵۰] جمهوری اسلامی، ش ۵۳۵۲، ۲ آذر ۱۳۷۶، ۲
[۲۵۱] مرجعیت آیتالله خامنهای از دیدگاه فقهاء و بزرگان، ۷۰
[۲۵۲] جمهوری اسلامی، ش ۲۹۰۵ ۲۰ خرداد ۱۳۶۸، ۱۴-۱۵
[۲۵۳] جمهوری اسلامی، ش ۲۸۵۲ ۹ فروردین ۱۳۶۸
[۲۵۴] حدیث ولایت، ۱/ اکثر صفحات
[۲۵۵] جمهوری اسلامی، ش۲۹۲۴ ۱۶ خرداد ۱۳۶۸، ۳
[۲۵۶] کیهان، ش ۱۳۶۳۱ ۱۸ خرداد ۱۳۶۸
[۲۵۷] جمهوری اسلامی، ش ۲۹۲۹ ۱۹ تیر ۱۳۶۸
[۲۵۸] جمهوری اسلامی، ش ۲۹۷۲ ۱۲ شهریور ۱۳۶۸
[۲۵۹] جمهوری اسلامی، ش ۲۹۷۹ ۲۰ شهریور ۱۳۶۸
[۲۶۰] حدیث ولایت، ۱/۳-۵، ۱/۹۵ و همان، ۱/۳۱۴
منبع :www.leader.ir
زندگینامه امام خمینی:
امام خمینی در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 19022 ميلادى ) در شهرستان خميـن از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطهر سلام الله عليها, روح الله المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .
او وارث سجاياى آبا و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هدايت مردم وكسب معارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الله العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض), پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نايل آمـده بـود به ايران بازگشت و در خميـن ملجإ مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـاليكه بيـش از 5 مـاه ولادت امام خمینینمى گذشت،طاغوتيان و خـوانيـن تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئيهايشان به مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسخ گفتنـد و در مسير خميـن به اراك وى را به شهادت رسانـدنـد.
بديـن ترتبيب امام خمينى از اوان كـودكى با رنج يتيمى آشنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومنه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيه الله خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است. همچنيـن نزد عمه مكرمه اش ( صاحبه خانم ) كه بانـويى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .
هجـرت امام خمینی به قـم و تحصيل دروس تكميلـى:
اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هجـرى شمسـى, مطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينـى نيز رهسپـار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اساتيد حـوزه قـم طـى كرد.
ازدواج امام خمینی و تشکیل خانواده:
ميرزا محمد ثقفي تهراني در زمان تحصيل در شهر مقدس قم، با حاج آقا روح الله مصطفوي خميني (حضرت امام) كه در آن زمان 27 سال داشت آشنا شد كه همين آشنايي، واسطه ازدواجامام خميني(ره) با بانو ثقفي در سال 1308 شمسي شد.
امام خميني در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک می کرد.
ثمره اين ازدواج تولد سيد مصطفي، فرزند اول آنها در آذر 1309؛ سيد احمد در 26 اسفند 1324 و خانمها سيده فريده، سيده زهرا و سيده صديقه بود.
پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نتيجه رسيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعيـم حـوزه علميه عازم قـــم گرديد. در اين زمان, امام خمينـى به عنـوان يكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحـب راى در فقه و اصـول و فلسفه و عرفـــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام خمینی طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامـى در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجـد سلماسى, و ... همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بيت و فقه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه براى نخستيـن بار مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فقيه بازگـو نمود .
امـام خمينـى در سنگـر مبـارزه و قيــام:
روحيه مبارزه و جهاد در راه خدا ريشه در بينـش اعتقادى و تربيت و محيط خانـوادگى و شرايط سياسى و اجتماعى طـول دوران زندگى امام خمینی داشته است. مبارزات ايشان از آغاز نـوجـوانـى آغاز, و سير تكاملى آن به مـوازات تكامل ابعاد روحى و علمى امام خمینی از يكسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايران و جـوامع اسلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مختلف ادامه يـافته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتى فرصتـى پـديد آورد تاامام خمینی در رهبـريت قيام و روحـانيت ايفاى نقـش كنـد و بـديـن تـرتيب قيام سراسرى روحانيت و ملت ايران در 15 خرداد سال 13422 با دو ويژگـى برجسته يعنى رهبرى واحد امام خمينى و اسلامـى بـودن انگيزه ها, و شعارها و هدفهاى قيام, سرآغازى ششـد بر فصل نـويـن مبارزات ملت ايران كه بعدها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفـى شد
امام خمينـى خاطـره خـويـش از جنگ بيـن الملل اول را در حاليكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنين ياد مـى كند : مـن هر دو جنگ بيـن المللـى را يادم هست ... مـن كـوچك بـودم لكـن مدرسه مى رفتـم و سربازهاى شـوروى را در همان مركزى كه ما داشتيـم در خميـن, مـن آنجا آنها را مى ديدم و ما مورد تاخت و تاز واقع مى شديـم در جنگ بيـن الملل اول.
پـس از رحلت آيه الله العظمى حايرى ( 10 بهمـن 1315 ه.ش ) حـوزه علميه قـم را خطر انحلال تهديد مى كرد. علماى متعهد به چاره جويى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علميه قـم را آيات عظام : سيد محمد حجت, سيد صدر الديـن صدر و سيد محمد تقـى خـوانسارى ـ رضوان الله عليهم ـ بر عهده گرفتند. در ايـن فاصله و بخصوص پـس از سقوط رضاخان, شرايط براى تحقق مرجعيت عظمى فراهـم گرديد. آيه الله العظمى بروجـردى شخصيت علمـى بـرجسته اى بـود كه مـى تـوانست جانشين مناسبـى براى مرحوم حايرى و حفظ كيان حـوزه باشـد. ايـن پيشنهاد از سـوى شاگردان آيه الله حايرى و از جمله امام خمينـى به سرعت تعقيب شـد. شخص امام خمینیدر دعوت از آيه الله بروجردى براى هجرت به قـم و پذيرش مسئوليت خطير زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علميه را با همكارى آيه الله مـرتضـى حايـرى تهيه كرد و به آيه الله بروجردى (ره) پيشنهاد داد. ايـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمير حـوزه مورد استقبال و حمايت قرار گرفت .
اما رژيـم در محاسباتـش اشتباه كرده بود. لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى كه به موجب آن شرط مسلمان بودن, سوگند به قرآن كريـم و مرد بـودن انتخاب كنندگان و كانديداها تغيير مـى يافت در 16 مهر 1341 ه.ش به تصـويب كـابينه اميـر اسـد الله علـم رسيـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگه داشتـن هدفهاى ديگر بـود. حذف و تغيير دو شـرط نخست دقيقا به منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهايـى در مصادر كشـور انتخاب شـده بـود. چنانكه قبلا نيز اشاره شد پشتيبانى شاه از رژيـم صهيـونيستـى در تـوسعه مناسبات ايران و اسرأيل شرط حمايتهاى آمريكا از شاه بـود. نفوذ پيروان مسلك استعمارى بهأيت در قـواى سه گانه ايران ايـن شرط را تحقق مـى بخشيد. امام خمينـى به همراه علماى بزرگ قـم و تهران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مزبور پـس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام خمینی در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژيـم شاه و گوشزد كـردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علميه در ايـن شـرايط بسيار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافها و نامه ها سرگشاده اعتـراض آميز علما به شاه و اسد الله علـم مـوجى از حمايت را در اقشار مختلف مردم برانگيخت. لحـن تلگرافهاى امام خمينـى به شاه و نخست وزير تند و هشـدار دهنده بود.
بديـن ترتيب ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتـى تجربه اى پيروز و گرانقدر براى ملت ايران بويژه ازآن جهت بـود كه طى آن ويژگيهاى شخصيتـى را شناختنـد كه از هر جهت براى رهبـرى امت اسلام شايسته بـود. با وجـود شكست شاه در ماجـراى انجمنها, فشار آمركا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامه يافت. شاه در ديماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خويـش ر بر شمرد و خـواستار رفراندوم شد . امام خمينى بار ديگر مراجع و علماى قـم را به نشست و چاره جويى دوباره فراخواند .
با پيشنهاد امام خمينى عيد باستانـى نـوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژيم تحريـم شد. در اعلاميه حضرت امام خمينى از انقلاب سفيد شاه به انقلاب سياه تعبيـر و همسـويـى شـاه بـا اهـداف آرميكا و اسرايل افشا شده بـود . از سوى ديگر, شاه در مورد آمادگى جامعه ايـران بـراى انجام اصلاحات آمـريكا به مقامات واشنگتـن اطمينان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفيـد نهاده بـود. مخالفت علما براى وى بسيار گران مى آمد .
امام خمينى در اجتماع مردم, بى پروا از شخص شاه به عنـوان عامل اصلـى جنايات و همپيمان با اسـرأيل ياد مـى كـرد و مـردم را به قيام فرا مـى خواند. امام خمينى در سخنرانى خـود در روز دوازده فرورديـن 1342 شديدا از سكـوت علماى قـم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيـم انتقاد كرد و فرمود : امروز سكـوت همراهى با دستگاه جباراست حضـرت امام روز بعد ( 13 فـرورديـن 42 ) اعلاميه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى يعنى غارتگرى منتشر ساخت . راز تإثير شگفت پيام امام خمينى و كلام امام در روان مخاطبينـش كه تا مرز جانبازى پيـش مـى رفت را بايد در هميـن اصالت انـديشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـأبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحريـم مراسـم عيد نوروز آغاز و با خـون مظلـوميـن فيضيه خـونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مـورد نظر آمريكا اصرار مـى ورزيد و امام خمينى بر آگاه كردن مردم و قيام آنان در برابر دخـالتهاى آمـريكـا و خيـانتهاى شاه پـافشـارى داشت. در چهارده فرورديـن 13422 آيه الله العظمـى حكيـم از نجف طـى تلگرافهايى به علما و مراجع ايران خـواستار آن شد كه همگـى به طـور دسته جمعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفظ جان علماوكيان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام خمينى بـدون اعتنا به ايـن تهديـدها, پاسخ تلگراف آيه الله العظمى حكيـم را ارسال نمـوده و در آن تإكيد كرده بـود كه هجرت دسته جمعى علما و خالـى كـردن حـوزه علميه قـم به مصلحت نيست .
امام خمينـى در پيامـى( به تايخ 12 / 2 / 1342 ) بمناسبت چهلـم فاجعه فيضيه بـر همـراهـى علما و ملت ايران در رويارويـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرأيل غاصب تـإكيـد ورزيـــد وپيمـانهاى شـاه و اسـرأيل را محكـوم كرد .
قيام 15 خرداد:
ماه محرم 1342 كه مصادف با خرداد بـود فرا رسيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهايت استفاده را در تحـريك مردم به قيام عليه رژيـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمينى در عصر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342 شمسى ) در مدرسه فيضيه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام 155 خرداد بود ايراد كرد .
در هميـن سخنرانى بـود كه امام خمينى با صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـى كنـم, اى آقاى شاه ! اى جناب شاه! مـن به تو نيصحت مى كنم دست بردار از اين كارها, آقا اغفال مى كنند تو را. مـن ميل ندارم كه يك روز اگر بخـواهند تـو بروى, همه شكر كنند ... اگر ديكته مى دهند دستت و مى گـويند بخـوان, در اطـرافـش فكـر كـن .... نصيحت مرا بشنـو ... ربط ما بيـن شاه و اسرأيل چيست كه سازمان امنيت مـى گـويد از اسرأيل حـرف نزنيـد ... مگر شاه اسـرأيلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قيام را صادر كـرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينـى در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 422 ) صـدها كماندوى اعزامـى از مركز, منزل حضرت امام خمينى را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگير و سـراسيمه به تهران بـرده و در بازداشتگاه باشگاه افسـران زندانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قصر منتقل نمـودنـد . صبحگاه پانزده خرداد خبـر دستگيرى رهبـر انقلاب به تهران, مشهد, شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد .
نزديكترين نديم هميشگى شاه, تيمسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيرى تجربيات و همكارى زبده ترين مإموريـن سياسى و امنيتى آمريكا براى سركـوب قيام و همچنيـن از سراسيمگـى شاه و دربار و امراى ارتـش وساواك در ايـن ساعات پرده بـرداشته و تـوضيح داده است كه چگـونه شاه و ژنرالهايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .
امام خمينـى, پـس از 19 روز حبـس در زندان قصـر به زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .
با دستگيرى امام خمينى و كشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42, قيام ظاهرا سركوب شد.امام خمينى در حبـس از پاسخ گفتـن به سئوالات بازجـويان, با شهامت و اعلام اينكه هيئت حاكمه در ايـران و قـوه قضأيه آنرا غير قانـونـى وفاقـد صلاحيت مـى داند, اجتناب ورزيد. در شامگاه 18 فرورديـن سال 1343 بدون اطلاع قبلـى, امام خمينى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. به محض اطلاع مردم, شادمانى سراسر شهر را فرا مـى گيرد وجشنهاى باشكـوهـى در مـدرسه فيضيه و شهر به مـدت چنـد روز بـر پا مـى شـود . اوليـن سالگـرد قيام 15 خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مشتـرك امام خمينـى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حـوزه هاى علميه گرامـى داشته شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمينـى در هميـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بيانيه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشت : دنيا بـدانـد كه هر گرفتارى اى كه ملت ايـران و ملل مسلميـن دارنـد از اجـانب است, از آمـريكاست, ملل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـريكـاست كه از اسـرأيل و هـواداران آن پشتيبـانـى مـى كنـد. آمريكاست كه به اسرأيل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام خمينى عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون, ايران را در آبـان سـال 433 در آستـانه قيـامـى دوبـاره قرار داد .
از طـرف ديگـر به مـوجب سنـدهـايـى كه بعد از پيــــروزى انقلاب اسلامـى منتشر شد, كسانـى همچـون آقاى شريعتمدارى در ايـن زمان ( آبان 43 )از مـوقعيت و نفـوذ خـود استفاده كرده و كـوشيدنـد تا طـرفـداران خـويـش را وادار به سكـوت و عدم حمايت از دعوت امام خمينى نمايند . سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مسلح اعزامـى از تهران, منزل امام خمينى در قـم را محاصره كردند. شگفت آنكه وقت باز داشت, هماننـد سال قبل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـى بـود .حضرت امام خمينى بازداشت و به همراه نيروهاى امنيتى مستقيما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با يك فروند هـواپيماى نظامى كه از قبل آماده شده بـود, تحت الحفظ مامـوريـن امنيتى و نظامى به آنكارا پـرواز كـرد. عصـر آنـروز ساواك خبـر تبعيـد امام خمينى را به اتهام اقـدام عليه امنيت كشـور ! در روزنـامه ها منتشـر سـاخت.
عليرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تظاهرات در بازار تهران, تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بيـن المللـى و مـراجع تقليـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در ايـن مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هـم شكست و در غياب امام خمينـى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پسند زد. اقامت اجبارى در تـركيه فـرصتـى مغتنـم بـراى امام بـود تا تـدويـن كتـاب بزرگ تحـريـر الـوسيله را آغاز كند.
تبعيـد امـام خمينـى از تـركيه به عراق:
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به همراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـى از تركيه به تبعيدگاه دوم, كشـور عراق اعزام شدند . امام خمينى پس از ورود به بغداد براى زيارت مرقد أمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظميـن, سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هفته بعد به محل اصلـى اقـامت خـود يعنـى نجف عزيمت كرد.
دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمينـى در نجف در شـرايطـى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديتهاى مستقيـم در حـد ايـران و تـركيه وجـود نـداشت اما مخالفتها و كارشكنيها و زخـم زبانها نه از جبهه دشمـن رويارو بلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خـواهان مخفى شده در لباس ديـن آنچنان گسترده و آزاردهنده بود كه امام خمينى با همه صبر و بردبارى معروفـش بارها از سختى شرايط مبارزه در ايـن سالها به تلخى تمام ياد كرده است. ولى هيچيك از ايـن مصـأب و دشـواريها نتـوانست او را از مسيـرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمينى سلسله درسهاى خارج فقه خـويـش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصـر مغرض در آبان 13444 در مسجـد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريـس ادامه داشت .
حوزه درسى ايشان به عنـوان يكى از برجسته تريـن حـوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كيفيت و كميت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمينـى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پيكهايى به ايران, ارتباط خويـش را با مبارزيـن حفظ نموده و آنان را در هر منـاسبتـى به پـايـدارى در پيگيـرى اهـداف قيام 155 خـرداد فـرا مى خواند . امام خمينى در تمام دوران پـس از تبعيد, عليرغم دشواريهاى پديد آمـده, هيچگاه دست از مبارزه نكشيـد, وبا سخنـرانيها و پيامهاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمينى در گفتگـويى با نمانيده سازمان الفتح فلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاى خـويـش را دربـاره مسأل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در هميـن مصاحبه بر وجـوب اختصاص بخشـى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـى فتـوا داد .
اوايل سال 1348 اختلافات بيـن رژيـم شاه و حزب بعث عراق بـر سـر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادى از ايرانيان مقيـم اين كشـور را در بدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بعث بسيار كوشيد تا از دشمنى امام خمينى با رژيـم ايران در آن شرايط بهره گيرد .
چهار سال تـدريـس, تلاش و روشنگرى امام خمينـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينك در سال 13488 علاوه بر مبارزين بيشمار داخل كشـور مخاطبيـن زيادى در عراق, لبنان و ديگـر بلاد اسلامـى بـودنـد كه نهضت امام خمينـى را الگـوى خـويـش مى دانستند .
امـام خمينـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 ):
نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسيارى از ايرانيان مقيـم عراق انجاميد. امام خمينى طـى تلگرافى به رئيـس جمهور عراق شديدااقدامات ايـن رژيـم را محكـوم نمود. حضرت امام خمينى در اعتراض به شرايط پيـش آمده تصميـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بغداد بـا آگـاهـى از پيـامـدهـاى هجـرت امام خمينى در آن شـرايط اجـازه خـروج نـدادنـد .
سال 1354 در سالگرد قيام 15 خـرداد, مـدرسه فيضيه قـم بار ديگر شاهـد قيام طلاب انقلابـى بـود. فريادهاى درود بر خمينـى ومرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پيـش از ايـن سازمانهاى چـريكـى متلاشـى شـده وشخصيتهاى مذهـى و سياسـى مبـارز گـرفتـار زندانهاى رژيم بودند .
شاه در ادامه سياستهاى مذهب ستيز خـود در اسفنـد 1354 وقيحـانه تاريخ رسمـى كشـور را از مبدإ هجرت پيامبر اسلام به مبدإ سلطنت شاهان هخامنشى تغـيير داد. امام خمينى در واكنيشى سخت, فتوا به حرمت استفاده از تاريخ بـى پايه شاهنشاهـى داد. تحريـم استفاده از ايـن مبدإ موهوم تاريخى همانند تحريـم حزب رستاخيز از سـوى مردم ايران استقبال شـد و هر دو مـورد افتضاحـى براى رژيـم شاه شـده و رژيـم در سـال 1357 ناگزيـر از عقب نشينـى و لغو تـاريخ شاهنشاهى شد .
اوجگيـرى انقلاب اسلامـى در سـال 1356 و قيـام مـردم:
امام خمينـى كه به دقت تحـولات جارى جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهايت بهره بـردارى را كـرد. امام خمينى در مرداد 13566 طـى پيامى اعلام كرد : اكنـون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطبـوعات خارجى فرصتـى است كه بايد مجامع علمى و فرهنگـى و رجال وطنخـواه و دانشجـويان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامـى در هـر جايـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند .
شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمينى در اول آبان 1356 و مراسـم پر شكـوهـى كه در ايران برگزار شـد نقطه آغازى بـر خيزش دوباره حـوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهبى ايران بـود. امام خمينى در همان زمان به گـونه اى شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفيه الهى ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اى توهيـن آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به ايـن مقاله, به قيام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شـد كه طــــى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشيـده شـدنـد . شاه عليـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شـده را خامـوش كند .
او بسيج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بعنــــوان تنها راه باقيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا به كـودتاى نظامـى ارزيابـى مى كرد .
هجـرت امـام خمينـى از عراق به پـاريـس:
در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مهر 13577 منزل امام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران, عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ,امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گفت. دولت كويت با اشاره رژيـم ايران از ورود امام خمينى به ايـن كشـور جلوگيرى كـرد. قبلا صحبت از هجـرت امام خمينى به لبنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم به هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهر ايشان وارد پاريس شدند .
و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانيان در نوفل لوشاتـو ( حـومه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. مإمـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جمهور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فعاليت سياسـى به امام خمينى ابلاغ كـردنـد. ايشان نيز در واكنشـى تنـد تصـريح كـرده بـود كه اينگونه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگاه به آن فـرودگاه و از ايـن كشور به آن كشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد .
امام خمينى در ديماه 57 شوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطنت و اخذ رإى اعتماد بـراى كـابينه بختيار در روز 266 ديماه از كشـور فـرار كرد. خبـر در شهر تهران و سپـس ايران پيجيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبى پرداختند .
بـازگشت امـام خمينـى به ايـران پـس از 14 سـال تبعيـد:
اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام خمينى در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كـس كه مى شنيد اشك شـوق فرو مـى ريخت. مردم 144 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامهايى به مردم ايران گفته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشت ساز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بختيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومت نياورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجامامام خمينـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 144 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابقه مـردم ايـران چنـان عظيـم و غيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعتراف شـده و مستقبليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند .
سرنگونى نظام شاهنشاهى و پيروزى انقلاب اسلامى 22 بهمن يوم الله:
روز 19 بهمـن 1357 پرسنل نيروى هـوايى در محل اقامت امام خمينى (مـدرسه علـوى تهران) بـا ايشـان بيعت كـردند.
سفارت آمريكا و شـوروى بـوسيله ساواكيها و پـس مانده هاى رژيـم شاه و با تحريك گروهكهاى كمـونيستـى به اصطلاح مجاهدين خلق ( منافقيـن ) در حـركتهاى ايذايـى عليه انقلاب مشـاركت فعال داشتنـد . گـروهك تروريستـى فرقان , انديشمند برجسته و عضـو شـوراى انقلاب , علامه مرتضى مطهرى را در تاريخ 12/2/58 و آيه الله قاضـى طباطبايى 10/ 8/58 و دكتر محمـد مفتح 28/9/58 و حاج مهدى عراقـى و پسـرش 4/6/58 تـرور كـرد و در تـرور آقـايان هـاشمـى رفسنجـانـى و مـوسـوى اردبيلـى نـاكـام مـاند .
كمتر از دو ماه از پيروزى انقلاب نمـى گذشت كه 2 / 98 درصد راى دهندگان در رفرانـدوم 12 فروردين سال 58 در يكـى از آزادتـريـن انتخـابـات تـاريخ ايـران رإى به استقـرار نظام جمهورى اسلامـى دادند و متعاقب آن انتخابات پياپى براى تدويـن و تصـويب قانـون اساسـى و انتخاب نمايندگان مجلـس شـوراى اسلامـى برگزار گرديد .
امام خمينى پـس از پيروزى انقلاب در تاريخ دهـم اسفنـد 1357 از تهران به قـم آمده بود و تازمان ابتلإ به بيمارى قلبى 2 بهمـن 1358 ) در ايـن شهر بود . حضرت امام خمينى پس از 399 روز مداوا در بيمارستان قلب تهران , مـوقتا در منزلى واقع در منطقه دربند تهران ساكـن شد و سپـس در تاريخ 27 / 2 / 1359 بنا به تمايل خـود به منزلـى محقر متعلق به يكـى از روحـانيـون ( حجه الاسلام ) سيـد مهدى امــــام جمارانـى ) در محله جماران نقل مكـان كـرد و تـا زمـان رحلت در همين منزل ماند .
در انتخابات اوليـن دوره رياست جمهورى ايران ( 5 / 11 / 1358 ) و در حاليكه امام خمينـى در بيمارستان قلب تهران بستـرى بـود , آقاى ابـو الحسـن بنى صدر از رقباى خـود پيشـى گرفت . او كه در آستانه پيـروزى انقلاب به كشـور بازگشته بـود بـا سخنـرانيهاى و ارأه كتابهاى خـويـش از خـود چهره اى مـذهبـى انقلابـى و اقتصاد دانى آگاه ارأه مى كرد .
امام خمينى در مراسـم حكم تنفيذ رياست جمهورى وى فرمودند : مـن يك كلمه به آقاى بنى صدر تذكر مى دهم . اين كلمه براى همه است: (( حب الدنيا راس كل خطيئـه)) كيـش شخصـيت آقاى بنى صدر و قدرت طلبـى وى مـانع از بكـار گيـرى ايـن نصيحت شـد. وحدت ملـى با اختلاف افكنيهاى بنـى صدر به مخاطره افتاده بـود .
سرانجام امام خمينى طـى حكمـى كـوتاه در 20 خرداد 1360 بنى صدر را از فرماندهى كل قوا عزل و متعاقب آن مجلـس شوراى اسلامى رإى به بى كفايتى وى داد .
از اين پـس منافقيـن رسما دست به اقدامات براندازى و فعاليتهاى تروريستـى زدندو سران و اعضاى آن در خانه هاى تيمى مخفى شدند . حزب جمهورى اسلامى در رإس حملات تروريستـى منافقيـن قرار داشت . ايـن حزب پـس از پيـروزى انقلاب بـا همت بزرگانـى همچـون حضـرات آقـايان : خـامنه اى , دكتـر بهشتـى , دكتـر بـاهنـر , هـاشمـى رفسنجانى , و موسـوى اردبيلى به منظور سازماندهى نيروهاى مومـن به راه امام خمينى و مقـابله بـا تحـركات گـروهكهاى سياسـى ضـد انقلاب تشكيل شده بود .
آيه الله خامنه اى روز 6 تير ماه 1360 بـر اثر انفجار بمبـى كه منافقيـن در مسجـد ابـاذر تهران كـار گذاشته بـودنـد به هنگـام سخنرانـى مجروح گرديـد . فرداى آن روز فاجعه اى عظيـم به وقـوع پيوست . 72 تـن از كار آمدتريـن عناصر نظام اسلامى و ياران امام خمينى كه در ميان آنان رئيـس ديوانعالى كشـور ( دكتر بهشتى ) , چند تـن از وزرا , تعدادى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى وجمعى از مسئوليـن قـوه قضـأيه وجمعى از منتفكـريـن و نـويسنـدگان و نيروهاى انقلابـى حضـور داشتند , در مقر حزب جمهور اسلامى بر اثر انفجار بمبى قوى كه عامل نفوذى سازمان منافقيـن كار گذاشته بود , شهيد شدند . دو ماه بعد در روز 8 شهريـور 1360 آقاى محمد على رجايـى چهره محبـوب مردم ايران كه بعد از عزل بنـى صدر از سـوى مردم به رياست جمهورى انتخاب شده بود به همـران حجـه الاسلام دكتر محمـد جـواد باهنـر ( نخست وزير ) در محل كار خـويـش با انفجار بمبى ديگر به شهادت رسيدند .
منافقين در نظر مردم ايران منفورتريـن مجرمينى هستند كه هيچگاه جنايات جانيان مشهور تـاريخ معاصـر ايـران به آنان نمـى رسـد . علاوه بـر شهادت 72 نفر از محبـوبتريـن شخصيتهاى نظام اسلامـى در انفجار مقـر حزب جمهورى اسلامـى وشهادت رئيـس جمهور و نخست وزير ايران , چهره هاى برجسته ديگرى نيز بـوسيله اقـدامات تروريستـى منافقيـن از مردم ايران گرفته شـدنـد كه مـى تـوان از ترور آيه الله صـدوقـى امام جمعه يزد ( 11 / 4 / 61 ) , تـرور آيه الـله دستغيب امام جمعه شيراز ( 20 / 9 / 60 ) , ترور آيه الله مدنـى امام جمعه تبـريز ( 20 / 6 / 60 ) , آيه الله قـدوسـى به همراه سرتيپ دستجردى ( 14 / 6 60 ) و ترور حجه الاسلام هاشمـى نژاد ( 7 / 7 / 60 ) و دهها شخصيت روحـانـى ديگـر نام بـرد كه هـر يك در منطقه اى وسيع از ايران بـر دلهاى مـردم حكـومت داشتنـد و نقـش آفـرينـان نهضت امـام خمينـى بـودند.
جنگ تحميلـى و دفـاع 8 سـالهامام خمينى و ملت ايـران:
شكست طرحهاى برانـداز نظام جمهورى اسلامـى با استفاده از محاصره اقتصادى و سياسـى كه از سـوى آمـريكا در جهان پيگيرى مـى شـد و شكست ايـن كشـور در عمليات صحراى طبـس پـس از اشغال لانه جاسـوس آمريكا , و ناكامى در تجزيه كردستان , هيئت حاكمه ايـن كشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامى تمام عيار سـوق مـى داد
روحيه قـدرت طلبـى صـدام و خصـومتهاى مـرزى گذشته دو كشـور نيز شرايطـى ا يدهآل براى آمريكا پـديـد مـى آورد تا به صـدام براى تجاوز و ا شغال نظامـى ايران چـراغ سبز داده و فرمان عمليات را صادر كند .
به هـر حـال ارتـش عراق در روز 31 شهريـور 1359 تجـاوز گستـرده تظامى خـويـش را در طول 1280 كيلومتر مرز مشترك از شمالى تريـن نقطه مـرز مشتـرك با ايران تا بنـدر خـرمشهر و آبادان در جنـوب ايران آغاز كرد . همزمان هـواپيماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و منـاطق ديگر را( در سـاعت 2 بعد از ظهر) بمبـاران كـردند.
ارتـش ايران كه بر اثر حـوادث انقلاب به شدت آسيب ديده و از هـم گسيخته بـود , دوران اوليه بـازسـازى خـود را مـى گذراند.
سپاه تازه تإسيـس پـاسـداران انقلاب ا سلامـى كه به فـرمان امام خمينـى تشكيل شـده بود در آغاز راه بـود و نيـرو , تجهيزات , و تجـربه كـافـى در روزهـاى نخست جنگ نداشت.
نخستيـن واكنشهاى امام خمينى واولين پيامها و سخنرانيهاى امام خمينى در رابطه بـا تجـاوز ارتـش عراق از لحـاظ شنـاخت شخصيت وى و نــوع فرماندهـى او بسيار جالب تـوجه است كه در اينجا مجال بازگـويـى ظرافتها و ويژگيهاى آن نيست . امام خمينى بـى درنگ فرمان مقاومت صادر كرد .
قبلا فرمان امام خمينى مبنى بر بسيج عمومى و تشكيل ارتـش بيست ميليونى بـا استقبـال جـوانـان انقلابـى ايـران مـواجه و آمـوزش و اعزام بسيجيـان به جبهه هـا فضـاى ايـران را دگـرگـون سـاخته بــود . مـوفقيتهاى پياپـى رزمنـدگان سپـاه اسلام آثـار شكست را در جبهه بعثيها نمايان ساخت .
انـواع سلاحهاى پيشرفته اى كه حتـى در شـرايط صلح نيز تهيه آنها دشـوار و به چنـديـن سال پيگيـرى و مذاكـره و امتياز دادن نياز داشت به سـرعت در اختيـار صـدام قـرار گرفت.
مـوشكهاى اگزوسه و هواپيماهاى سوپراتاندارد فرانسـوى از آنجمله اند . امام خمينى در شرايطـى دفاع مقدس ملت را هدايت مى كرد كه جمهورى اسلامى رسما از سـوى آمريكا و اروپا تحريـم تسليحاتى شده بود و براى يافتـن يك قطعه هواپيماهايش مى بايست ماهها وقت صرف كند .
سقوط صدام به دست سپاه اسلام كوس شكست چنديـن قدرت بزرگ جهان را در مقابله بـا انقلاب اسلامـى به صـدا در مـى آورد . اينك بـرخلاف گذشته همه تلاشهاى آمـريكا و شـوراى امنيت بـر مسـدود كـردن راه پيشروى رزمندگان ايرانـى و جلـوگيرى از سقـوط صدام متمركز شـده بـود . قطعنامه 598 شـوراى امنيت از تصويب گذشت . ايـن قطعنامه قسمت عمـده نظرات و شرايط قبلـى ايران براى ترك نبـرد را كه از آغاز دفاع خـويـش بر آنها اصرار مـى ورزيد ولـى سازمانهاى بيـن المللـى به اميد پيروزى صدام زير بار نمى رفتند , پذيرفته بـود
ايـن گروه در پايان بررسى به اتفاق آرإ نظر خـويـش را مبنى بر آماده بـودن شـرايط بـراى اثبـات حقانيت جمهورى اسلامـى در دفاع مقـدس 8 ساله و تـرك مخـاصمه بـر اساس مفاد قطعنامه 598 بـود .
پيـام امـام خمينـى معروف به پيـام قبـول قطعنـامه تعبيـر امام خمينـى از پذيـرش قطعنامه به عنـوان جام زهـر خـود حقايقـى ناگفته دارد و حاوى نكات ظريف بسيارى است كه بيان آنها در ايـن مقاله نمـى گنجـد و فقط به ذكر فـرازى از پيام امام خمينىدر ايـن رابطه بسنـده مـى شـود : و اما در مـورد قبـول قطعنامه كه حقيقتا مسئله بسيار تلخ و ناگـوارى براى همه و خصـوصا براى مـن بود , ايـن است كه مـن تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در چنگ بـودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مـى ديدم ولى به واسطه حـوادث و عواملـى كه از ذكر آن فـعلا خـوددارى مـى كنـم و بـه اميد خـداوند در آينده روشـن خواهد شد و با تـوجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه مـن به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم , با قبول قطعنامه و آتـش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانـم و خـدا مـى دانـد كه اگر نبـود انگيزه اى كه همه ما و عزت و اعتبار مـا بـايـد در مسيـر مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شـود هرگز راضـى به ايـن عمل نمى بـودم و مـرگ و شهادت بـرايـم گـواراتـر بـود.
اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم ومسلـم ملت قهرمـان و دلاور ايـران نيز چنيـن بـوده و خـواهـد بـود ...
از جمله شگفتيهاى دوران طـولانـى دفاع مقـدس ملت ايـران آنكه در تمام ايـن مـدت مردم ايران نشاط خـود را براى سازندگـى و جبران خـرابيهاى به ارث مانده از رژيـم سابق هيچگاه از دست ندادنـد و در هميـن مـدت علاوه بر اداره كامل امـور جبهه ها , طرحهاى بزرگ بازسازى و نوسازى كشـور از پروژه هاى عظيـم سد سازى و راه سازى گرفته تا طرحهاى توسعه اكتشافات و بهره بـردارى نفتـى و تـوسعه نيروگاههاى انرژى و بهسازى امور كشاوزرى و افزايـش دانشگاهها و مراكز تحقيقاتى كشـور و ديگر امـور مربـوط به تـوسعه ملى را با جديت دنبال كردند .
امـام خمينـى در تــــاريخ 4 / 2 / 1368 به منظور اصلاح و تكميل اركان تشكيلات نظام اسلامى طى نامه اى به رئيـس جمهور وقت ( حضرت آيه الله خـامنه اى ) هيئتـى از صـاحب نظران و كـارشنـاسـان را مسئول بررسى و تـدويـن اصلاحات لازم در قانـون اساسـى بـر اساس 8 محور تعيين شده در هميـن نامه نمود . اصلاح مواد مربوط به شرايط رهبـرى , تمركز در قـوه مجـريه و قضأيه و صـدا و سيما و وظايف مجمع تشخيص مصحلت نظام از اهـم ايـن موارد بود . مواد اصلاح شده قـانـون اسـاسـى در تـــــاريخ 12 آذر 1368 ( بعد از رحلت ) به رفرانـدوم عمـومـى گذاشته و با اكثريت مطلق آرإ به تإييد ملت ايران رسيد .
دفـاع از پيامبـر اسلام و ارزشهاى دينـى آخـريـن رويارويـى امام خمينى با غرب:
ماجـراى تـدويـن و انتشار وسيع كتاب مبتذل آيات شيطانـى نـوشته سلمان رشدى و حمايت رسمـى دولتهاى غربـى از آن سر آغازى بر فصل تهاجـم فرهنگى بـود . امام خمينى با تـوجه به دلايل و واقعيتهاى فـوق در تاريخ 25 / 11 / 13677 در ضمـن چند سطر كـوتاه با صـدور حكـم ارتداد و اعدام سلمانى رشدى و ناشريـن مطلع از محتواى كفر آميز ايـن كتـاب , انقلابـى ديگـر بـر پـا كرد.
سالهاى آخر عمر امام خمينى و حوادث ناگوار:
چند حادثه در ايـن سالها اتفاق افتاد كه اثر آن بر روح و خاطرهامام خمينى سنگينى مى كرد . يكى از ايـن حوادث , شهادت مظلومانه حجاج بيت الله الحرام در كنار خانه خدا و در مراسـم حج سال 1366 بود.
در پهنه مسأل داخلى نيز شرايطـى كه منجر به بركنارى قأم مقام رهبـرى از سـوى امام خمينـى( در تاريخ 8 / 1 / 688 ) گرديـد از جمله حوادث ناگوار ديگر بـود ) امام خمينى درآخريـن نامه اى كه خطاب به وى نـوشت و منجر به پذيرش استعفا و بركنارى او از قأم مقام رهبرى گرديد ايـن نكته را تصريح كرده بـود كه او از ابتدا با انتخاب آقاى منتظرى به عنـوان رهبر آينده نظام اسلامـى مخالف بوده و ايشـان را فاقد طاقت لازم براى پذيرش اين مسئوليت سنگيـن و خطير و مشكل مى دانسته است .
رحلت امـام خمينـى :
در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او , و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش , فـرا مـى رسيد .امـام خمينـى خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـياء كرده بـود.
************************
**************
روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)
16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى
11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله
2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)
2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه
15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)
4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.
21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.
4 آبان 1343
سخنرانى كوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار كاپیتولاسیون.
13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به تركیه
21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنكارا به بورساى تركیه
13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از تركیه به بغداد
16 مهرماه 1344
حركت امام خمینى (ره) از سامرا به كربلا بعد از تبعید به عراق
23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق
23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزهاى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق
12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم
2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق
10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى كویت
13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه
12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید.
منبع:بیتوته
آکاایران: بیوگرافی بهداد سلیمی وزنه بردار فوق سنگین + عکس همسر
آکاایران: بهداد سلیمی یکی از قوی ترین مردان وزنه بردار دنیا است و این مرد ایرانی قوی هیکل سنگین ترین وزنه های مسابقات را از زمین بلند می کند. بهداد سلیمی متولد 17 آذر 1368 و زاده قائم شهر استان مازندران است. این وزنه بردار ایرانی به تازگی یک وبگاه با نام خودش در اینترنت راه اندازی کرده است.
به گزارش آکاایران: بهداد سلیمی کردآسیابی (زادهٔ ۱۷ آذر ۱۳۶۸ در قائم شهر) وزنه بردار ایرانی دستهٔ فوق سنگین و دارندهٔ رکورد یک ضرب جهان در این وزن با ۲۱۴ کیلوگرم و دارندهٔ مدال طلای المپیک لندن در مجموع با ۴۵۵ کیلوگرم است.
آسیایی
بهداد سلیمی در رقابت های وزنه برداری آسیا در تانگ لینگ چین در وزن فوق سنگین با مجموع ۴۵۸ کیلوگرم (۲۰۸ کیلوگرم در یکضرب و ۲۵۰ کیلوگرم در دو ضرب) قوی ترین مرد آسیا شد. بهداد سلیمی وزنه بردار دسته ۱۰۵+ کشورمان در حرکت یک ضرب وزنه برداری بازی های آسیایی اینچئون کره جنوبی توانست وزنه ۲۱۰ به ثبت برساند.
سلیمی در مرتبه اول وزنه ۲۰۰ کیلوگرمی را بالای سر برد و در مرتبه دوم وزنه ۲۱۰ کیلوگرمی را مهار کرد. وی در مهار وزنه ۲۱۵ کیلوگرم ناکام ماند تا با ۲۱۰ کیلوگرم رکورد بازی های آسیایی را بشکندو در دو ضرب بامهار وزنه۲۵۵بهداد سلیمی با بالا بردن مجموع ۴۶۵ کیلوگرم علاوه بر کسب مدال طلای اینچئون، رکود بازی های آسیایی را هم جابجا کرد.
عکس همسر بهداد سلیمی
جهانی
سلیمی در سال ۲۰۱۰ قهرمان وزنه برداری دستهٔ ۱۰۵+ کیلو جهان شد و دومین وزنه بردار ایرانی، پس از حسین رضازاده، شد که مدال طلای فوق سنگین را به دست می آورد. او در این مسابقات با ۲۰۸ کیلوگرم در یک ضرب پس از یوگنی چیگیشف روس دوم شد و در دوضرب در پی مصدومیت چیگیشف با ۲۴۵ کیلوگرم پس از ماتیاس اشتاینر آلمانی دوم شد و به دو مدال نقره در یک ضرب و دوضرب و مدال طلای مجموع با ۴۵۳ کیلوگرم رسید.
وی موفق شد در حرکت یک ضرب دسته فوق سنگین رقابت های جهانی وزنه برداری در فرانسه، با بالا بردن وزنه ۲۱۴ کیلوگرمی رکورد جهانی این رشته را به نام خود ثبت کند و رکورد حسین رضازاده را بشکند.سلیمی در سال ۱۳۸۹ نشان ملی جوان ایرانی را نیز دریافت کرد.
سیدعلی خامنه ای، رهبر ایران، در پیام کوتاهی پیروزی وی در مسابقه قهرمانی جهان در آنتالیا ۲۰۱۰ را تبریک گفت: ضمن تبریک پیروزی افتخار آمیز شما، از اینکه نام شهدای عزیز را بعد از پیروزی گرامی داشتید، صمیمانه تشکر می کنم.
المپیک تابستانی لندن ۲۰۱۲
نوشتار اصلی: وزنه برداری در بازی های المپیک تابستانی ۲۰۱۲
او پس از کسب سهمیه المپیک تابستانی لندن در روز سه شنبه۱۷ مرداد ۱۳۹۱ در ۱۰۵+ کیلوگرم به مصاف حریفان خود رفت و در حرکت اول یک ضرب ۲۰۱ کیلوگرم را بالای سر برد و در حرکات بعدی یک ضرب وزنه های ۲۰۴ و ۲۰۸ کیلو را بالای سر برد و بعد از وزنه بردار روس در جایگاه دوم یک ضرب قرار گرفت. قابل ذکر است وزنه بردار روس هم وزنه۲۰۸ کیلو را زد و دومی بهداد سلیمی در یک ضرب به خاطر سنگین تر بودن وزن او نسبت به وزنه بردار روس بود.
در دوضرب و در اولین حرکت وزنه ۲۴۷ کیلوگرم را بالای سر برد و در حرکت دوم نتوانست وزنه ۲۶۴ کیلوگرمی را -که رکورد المپیک محسوب می شد- بالای سر ببرد با ۴۵۵ کیلوگرم مدال طلای المپیک را گرفت؛ اما او نتوانست رکورد المپیک را که با ۲۶۳ کیلوگرم در دستان حسین رضازاده است را بزند.
با توجه به دومی سجاد انوشیروانی، این نخستین بار بود که در رقابت های المپیک در یک وزن، مدال طلا و مدال نقره، همزمان برای ایران به دست آمد؛ هرچند ایران در المپیک هلسینکی ۱۹۵۲، مدال نقره و برنز وزنه برداری را در یک وزن در کارنامه المپیکی خود دارد.
باشگاهی
بهداد پس از کسب مدال طلای المپیک ۲۰۱۲ لندن در ۲۶ مرداد ۹۱ به تیم وزنه برداری باشگاه پرسپولیس تهران پیوست. وی در خرداد ۱۳۹۳ به تیم وزنه برداری باشگاه ذوب آهن اصفهان پیوست.
شخصی
بهدا سلیمی بعد از اردوی تیم ملی که در آنتالیا برگزار شد به ایران بازگشت و با آلما نصرتی در دوم فروردین ماه سال ۱۳۹۰ بر سر سفره عقد نشست و با هم ازدواج کردند. سلیمی یک خواهر و یک برادر بزرگ تر از خود دارد و فرزند آخر خانواده سلیمی است. شروع ورزش سلیمی با ژیمناستیک بود، مدتی را هم به باشگاه کشتی رفت، اما بعد متوجه شد علاقه اش به وزنه برداری بیشتر است، این شد که به این رشته روی آورد.
حاشیه ها
بهداد سلیمی و کوروش باقری در برنامه تلویزیونی حاضر شدند تا دربارهٔ اتفاق های اخیر وزنه برداری صحبت کنند که این موضوع به درگیری لفظی سرمربی تیم ملی و سلیمی منجر شد. پس از بستری شدن باقری در بیمارستان بهداد سلیمی، به عیادت او رفت و بعد از عیادت وقتی سلیمی در حال ترک بیمارستان بود یک مربی، به سمت سلیمی حمله ور شد و به صورت وی سیلی زد که منجر به پاره شدن لب او شد. البته سلیمی از درگیری اجتناب و بیمارستان را ترک کرد.
در برنامه ورزش از نگاه دو بهداد سلیمی اختلافات خود را با رضازاده گفت، همچنین بعد از پخش کلیپی از بازی های المپیک اشک های بهداد سلیمی جاری شد.
سفیر
سلیمی سفیر طلایی بهزیستی و سفیر ایرانسل در مسابقات جهانی و المپیک است.
منبع :
دانلود آهنگ جدید هیچکس به نام گریه داره
Download New Song By Hichkas Called Gerye Dare
بیوگرافی رضا صادقی + تصاویر رضا صادقی
اطلاعات هنرمند
زادروز : ۲۵ مرداد ۱۳۵۸
سبکها : موسیقی پاپ
کار(ها) : خواننده ، آهنگساز، ترانه سرا
ساز(ها): گیتار،پیانو،کیبورد
بیوگرافی رضا صادقی
رضا صادقی، خواننده موسیقی پاپ ایرانی اهل بندرعباس است. رضا صادقی در ۲۵ مرداد سال ۱۳۵۸ در بندر عباس به دنیا آمد. ابتدا کار خود را با تلاوت قرآن آغاز کرد. علاقهمندی او به موسیقی موجب شد که او مسیرش را به آن سمت تغییر دهد.
زندگی حرفهای رضا صادقی
اولین تجربهٔ او در موسیقی به آهنگ راز عشق در سال ۱۳۷۱ باز میگردد. او در سال ۱۳۷۲ اولین آلبوم خود را با همین نام ارائه کرد. بعد از آن همکاری خود را با گروه هنری کیمیا آغاز کرد و آلبومهای گل لاله، رویای شیرین و مستانه و دیوانه را عرضه کرد. بعد از آلبوم گل لاله همکاری خود را با گروه کیمیا قطع کرده و برای پیشرفت در کار به تهران آمد.
رضا صادقی
علاقهٔ رضا صادقی به هنرمندانی همچون چشم آذر و بابک بیات باعث شد تا آثار او تحت تاثیر آنها قرار گیرد. او در بعضی کارهای خود از اشعار مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری استفاده کردهاست. او که به مشکی پوش معروف است از ۲۵ مرداد ۱۳۷۲ لباس مشکی بر تن میکند. آغار معروفیت او به ترانهٔ مشکی رنگ عشقه در آلبوم مشکی رنگ عشقه بر میگردد. وی پس از مشکی رنگ عشقه آلبوم پیرهن مشکی را بصورت رسمی ارائه کرد.
آلبوم وایسا دنیا دومین آلبوم رسمی وی بود که موجی عظیم ایجاد کرد و برترین آهنگ دهه ۸۰ ایران شد. وی در سال ۱۳۹۰ آلبوم دیگری به نام آلبوم دیگه مشکی نمیپوشم! را ارائه کرد. تراک ۵ این آلبوم به همین نام است. در پی اعلام نام این البوم شایعات نادرستی مبنی بر اتمام مشکی پوشی وی بیان میشد که پس از توضیحات خود رضا صادقی و قسمت پایانی این ترک مشخص شد که در این ترانه رضا صادقی میگوید: واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمیپوشم! در این آلبوم شعر ۱۲ آهنگ را خود رضا صادقی گفته است. این آلبوم قرار بود با نامهای ۱۲۱ و یادگاری منتشر شود که به این نام تغییر کرد.
رضا صادقی
رضا صادقی
رضا صادقی در فیلمی با نام بی خداحافظی بازی کرد که قسمت خیلی کوتاهی از زندگی خود وی نیز در این فیلم بوده است.
او با بابک جهانبخش یکی از خوانندگان مطرح ایرانی رابطه خوبی دارد، حتی در آلبوم من و بارون بابک جهانبخش یک ترک به همراه هم خواندند. همچنین وی در آلبوم تو محکومی به برگشتن خشایار اعتمادی تراکی به نام "نمیدونی و میدونم" با او هم خوانی کرد که حاشیههایی به دنبال داشت.
مشکلات جسمی رضا صادقی
وی در بچگی به بیماری سادهای مبتلا شده بود. که در تنها کلینیک موجود در بندر حضور میابد و بدلیل اشتباه دکتر و تزریق اشتباه در نخاع کلیه اعضای بدن وی فلج شد که به مرور زمان تمامی بدن وی مداوا شد و فقط در قسمت زانوهای پایش ضعفی ایجاد شد.
ازدواج رضا صادقی
رضا صادقی در ۲۰ بهمن ۹۰ با دختری ایرانی که ساکن آلمان بوده عقد و یک سال بعد ازدواج کرد. 2 سال بعد از ازدواج خود دارای دختری به اسم تیارا میشود. تیارا اولین فرزند رضا صادقی است که در بهمن سال 1392 به دنیا آمده است.
رضا صادقی و همسرش
رضا صادقی در مورد ازدواجش می گوید، در سفر به آلمان از طریق دوستانم با خانوادهای آشنا شدم و در مدتی كه آنجا بودم احساس كردم باید به این اندیشه باشم كه تفكری جز تفكر خودم را بپذیرم، ضمن اینكه همسرم خیلی آدم صادقی است. برخلاف من عصبی نیست، خیلی لبخند میزند، مهربان است، آدمها را دوست دارد و به بچهها عشق میورزد.
بیشتر طرفدار تفكر من بود تا طرفدار آهنگهایم؛ این بیشتر جذبم میكرد. تفكرات و حتی مطالعات و مصاحبههای من. از مصاحبههایم بیشتر از شعرهایم آگاه بود و این برای من جالب بود. همسرم سالها از ایران دور بود، با فرهنگ اروپا آشناتر بود. برای من مهم این است كه همسرم در یك خانواده اصیل و با تفكرات ایرانی بزرگ شده است.
همسر و دختر رضا صادقی
اصالت همیشه برای من خیلی مهم بوده است. یك ویژگی مثبت دیگر او سیدزاده بودنش است. پدرخانم من اهل مطالعه و كتاب است، كلكسیون كتاب دارد و از همه مهمتر اینكه احساس میكنم همسرم، مادر خوبی برای بچههای من است. بدون تعارف میگویم همه مردهای جهان بعد از مادرشان از همسرشان توقع مادر بودن دارند.واقعا ممنونم كه بچهبازیهایم را طاقت میآورد. دركل احساس خوبی به تمام اتفاقات دوروبرمان دارم و یكی از ستارههای خوب زندگی من همسرم است.
رضا صادقی ، همسر و دخترش
آلبومهای رضا صادقی
- ۱۹۹۲ / ۱۳۷۲ - راز عشق
- ۱۹۹۴ / ۱۳۷۳ - باله پرواز
- ۱۹۹۵ / ۱۳۷۴ - کلاغ غارغاری
- ۱۹۹۶ / ۱۳۷۵ - گل لاله
- ۱۹۹۷ / ۱۳۷۶ - بندر قدیم
- ۱۹۹۹ / ۱۳۷۷ - مستانه و دیوانه
- ۲۰۰۰ / ۱۳۷۸ - رویای شیرین
-۲۰۰۰ / ۱۳۷۹ - ۱۰ ثانیه
-۲۰۰۱ / ۱۳۸۰ - عاشقم من
- ۲۰۰۲ / ۱۳۸۱ - حکایت مشکی پوش
-۲۰۰۳ / ۱۳۸۲ - مشکی رنگه عشقه
- ۲۰۰۳ / ۱۳۸۲ - کما
- ۲۰۰۴ / ۱۳۸۳ - پرچم مشکی
- ۲۰۰۵ / ۱۳۸۴ - دلم برات میسوزه
- ۲۰۰۵ / ۱۳۸۵ - پیرهن مشکی
- ۲۰۰۶ / ۱۳۸۶ - وایسا دنیا
-۲۰۰۹ / ۱۳۸۸ - چقدر سخته (غیر رسمی)
- ۲۰۰۹ / ۱۳۸۸ - یکی بود یکی نبود
-۲۰۰۹ / ۱۳۸۸ - سلام آقا (دو قطعه در وصف امام حسین)
- ۲۰۱۰ / ۱۳۸۹ - هشت (یک قطعه در وصف امام رضا)
- ۲۰۱۱ / ۱۳۹۰ - آلبوم دیگه مشکی نمیپوشم
-۲۰۱۲ / ۱۳۹۱ - نسیم انتظار (دو قطعه مذهبی)
- ۲۰۱۳ / ۱۳۹۲ - همین...
- ۲۰۱۴ / ۱۳۹۳ - فقط گوش کن
- ۲۰۱۴ / ۱۳۹۳ - یک جرعه باران
- ۲۰۱۵/ ۱۳۹۴ - شب بارونی
منبع:بیتوته
ویکی پدیا
مجله زندگی ایده آل
سیمرغ
بیوگرافی مهدی احمدوند+عکس مهدی احمدوند
بیوگرافی مهدی احمد وند
مهدی احمدوند 29 بهمن 1370در شهر کرج متولد و بزرگ شده همین شهر می باشد و اصالتا همدانی
با استعداد در موسیقی به طوری که شروع به کار موسیقی او از 14 سالگی و با ویولن بوده
اولین کاری که او ساخت اهنگ 'خیلی دوست دارم یه روز' بوده که شعر و اهنگ سازی و تنظیم کار توسط خودشون انجام شد
اولین کاری که برای شخص دیگری تنظیم کرد اهنگ ' تاوان ' برای سامان جلیلی بود
و نظرش در مورد سامان :
سامان پسر خوب و با استعدادی هست بعضی ها میگن که تنظیم من باعث پیشرفت سامان جلیلی شده اما من همیشه گفتم سامان با هر کسی دیگه ای کار میکرد بازم پیشرفت میکرد چون توانایی بالایی داره و من فقط یک تنظیم معمولی انجام دادم
خواننده مورد علاقه او استاد شادمهر عقیلی هست
تعداد اهنگهای مهدی احمدوند تا به امروز 15 اهنگ بوده که تمامی شعر و اهنگ و تنظیم با خود مهدی بوده به غیر از اهنگ ' یه بهونه ' که شعرش برای یکی از دوستانشون بوده
تنظیم اهنگ ها تو استدیو خونگیش انجام میگیره
و شخصا دوست داره یک خواننده خوبی باشه تا اهنگ ساز و تنظیم کننده خوب چون اعتقاد داره آهنگ سازی و تنظیم وقت و انرژی زیادی ازش میگیره
خیلی دوست داره که به صورت مجاز کار کنه و خیلی دنبال مجوز بوده اما تا به امروزنتیجه ای نداشته
تصاویرمهدی احمد وند
بیوگرافی مهدی احمدوند+عکس مهدی احمدوند
بیوگرافی مهدی احمدوند+عکس مهدی احمدوند
بیوگرافی مهدی احمدوند+عکس مهدی احمدوند
بیوگرافی مهدی احمدوند+عکس مهدی احمدوند
بیوگرافی مهدی احمدوند+عکس مهدی احمدوند
بیوگرافی مهدی احمدوند+عکس مهدی احمدوند
بیوگرافی مهدی احمدوند+عکس مهدی احمدوند
mehdiahmadvand.blogfa
حضور محمدرضا گلزار بازیگر مشهور و توانمند سینمای کشورمان در فیلم سلام بمبئی به نوعی علت شناخته شدن همبازی او دیا میرزا بازیگر زن هندی به ایرانیان شد. انتشار تصاویری زیبا از گلزار و دیا میرزا در کنار هم در دنیای مجازی هنردوستان را مشتاق به شناخت هر چه بیشتر این بازیگر و تهیه کننده سینمای بالیوود شد.
دیامیرزا با نام اصلی دیا هاندریچ متولد نهم دسامبر 1981 است که بعد از حضور در عرصه مدلینگ و پیروزی به عنوان بانوی برتر آسیا وارد بالیوود شد. او در رسانه ها به خاطر کارهای اجتماعی اش معروف است. دیا به همراه ساحل سنگا و زایدخان شرکتی به نام بورن فری اینترتینمنت در عرصه تهیه کنندگی فیلم را اداره می کند. اولین فیلم آنها «عشق برهم زننده زندگی» نام داشت که 17 اکتبر 2011 اکران شد.
دیا در حیدرآباد ایالت اوتارپرادش متولد شد. پدرش فرانک هاندریش نقاش و گرافیستی آلمانی بود که به معماری و طراحیدکوراسیون نیز می پرداخت و اصالتی مونیخی داشت. در حالی که مادرش دیپا از اهالی بنگال بود که او هم نقشه کش ساختمان و طراح دکوراسیون است و در حال حاضر فعالیت های اجتماعی مختلفی را در زمینه کمک به معتادان و الکلی ها انجام می دهد. وقتی دیا چهارسال و نیمه بود والدینش از هم جدا شدند و نزدیک به پنج سال بعد پدرش از دنیا رفت. مادرش نیز در ازدواج مجدد، با احمدمیرزا زندگی خود را سر گرفت که او نیز سال 2003 از دنیا رفت. دیا برای کارهای هنری خود نام فامیل ناپدری اش را انتخاب کرد.
هنگامی که در خیرات آباد در حومه حیدرآباد زندگی می کردند به دبیرستان دخترانه ویدیارانایا می رفت و بعد راهی کالج استنلی جونیور شد. در آخر نیز در رشته هنر از دانشگاه آندراپرادش در حیدرآباد فارغ التحصیل شد. بعد از آن دیا وارد رقابت های بانوی شایسته هند شد و سپس به مسابقات بانوی آسیا رسید و مقام اول را در سال 2000 کسب کرد. این مسابقات در فیلیپین انجام می شد و دیا میرزا اولین هندی بعد از 27 سال بود که به مقام اول می رسید. دیامیرزا مدتی است با ساحل سنگا ازدواج کرده است و همچنین در کنار زایدخان، دیگر بازیگر سینمای هند، شرکت تولید فیلمشان را اداره می کنند و به این شکل وارد دنیای تهیه کنندگی نیز شده است.
من متولد حیدرآباد هستم و آنجا بزرگ شدم. اما پدرم آلمانی و مادرم بنگالی بودند. پدرم معمار و طراح گرافیک بود که به کل دنیا سفر می کرد و شیوه تدریس را به معلم ها یاد می داد. در یکی از همین سفرها و در بازدید از مکس مولر باون در دهلی، مادرم را می بیند که به طور اتفاقی مادر من هم زبان آلمانی را برای خواندن انتخاب کرده بود و آن زمان می توانست خیلی روان و خوب صحبت کند و حتی بنویسد. آنها طی یک عشق توفانی با هم ازدواج کردند و من به دنیا آمدم.
وقتی چهارسال و نیم سن داشتم پدر و مادرم از هم جدا شدند و هر دو دوباره ازدواج کردند. پدر خودم وقتی 9 ساله بودم فوت کرد. از طرفی مادرم هم ازدواج کرد اما از اینکه ناپدری ام را پدر خونی خودم ندانم، متنفر بودم. او مرد شگفت انگیز و خوبی بود و هیچ وقت سعی نکرد جای پدر خونی ام را بگیرد. او هم در سال 20033 فوت کرد. ناپدری ام مسلمان و اهل حیدرآباد بود و من اسم فامیلم را از روی فامیل او برداشتم.
شوک بزرگ زندگی من
بزرگ ترین ضربه ای که خیلی روی زندگی ام تاثیر گذاشت، مرگ پدرم بود. من در هر مساله ای به او تکیه کرده بودم. همسر دومش باردار بود که او فوت کرد و بعد از مرگش آن خانم دوباره ازدواج کرد. این جوری شد که من تنها بچه اش در زمان زنده بودنش بودم. البته نتوانستم جسدش را ببینم چون اجازه ورود به مراسم را نداشتم. راستش حتی قبل از اینکه ما برسیم خانواده اش همه کارها را انجام داده بودند و مراسم را تمام کرده و منتظر ما نمانده بودند. تا مدت زیادی نتوانستم گریه کنم چون باورم نمی شد که او فوت کرده است.
مشکل کوچک دنیای بزرگ
من تنها فرزند پدر و مادرم بودم اما با اینکه تک فرزند بودم تا به امروز هیچ وقت مادرم با من رفتار نازپرورده ای نداشته است. او تمام سعی اش را کرد که من را مستقل بار بیاورد تا بتوانم روی پای خودم بایستم. یاد گرفتم که بارها همه چیز را از نو بسازم و اشتباهات و خرابی ها را جبران کنم. حرف های پدرم را هم هنوز به وضوح به یاد دارم. او مرد خیلی خلاقی بود و ای کاش همه مثل او بودند. او قهرمان من بود. وقتی پدر و مادرم از هم جدا شدند، من روزهای هفته پیش مادرم بودم و آخر هفته ها کنار پدرم.
یادم هست یک روز وقتی که از مدرسه بازگشته بودم روی پله های بیرون نشسته و منتظر پدر بودم چون در خانه قفل بود. بعد از مدت کوتاهی او رسید و دید که ناراحتم. از من پرسید:« چرا اینقدر ناراحت به نظر می رسی؟» و من جواب دادم:« به خاطر اینکه من مشکلات زیادی دارم.» این حرف از دهان بچه ای به سن من بامزه بود و او خندید و گفت:« جدی؟ بیا برویم چیزی نشانت بدهم.» مرا به اتاقم در خانه خودش برد که همه آن را با دست های خودش ساخته بود، از تخت و کمد گرفته تا اسباب بازی ها. بعد نقشه جهان را نشانم داد.
روی چند نقطه دست گذاشت و کشورهایی را به من نشان داد تا نوبت به حیدرآباد رسید که یک نقطه ریز بود. من سردرگم به او نگاه کردم و پرسیدم:« حیدرآباد فقط یک نقطه است پدر؟» و او گفت:« حالا می توانی تصور کنی که مشکلت اصلا بزرگ نیست؟» پدرم در آن سن پایین چنین چشم اندازی را به من نشان داد و همین داستان سالیان سال به من کمک کرد. به طوری که هر وقت ناراحت می شوم این قصه را به خودم یادآوری می کنم.
مادر قهرمان من
مادرم را بیشتر از همه دوست دارم. حس می کنم بند نافم با او هرگز قطع نشده است. رابطه من با مادرم از یک رابطه معمولی دختر و مادری فراتر رفته چون ما بیشتر تجربیات زندگی مان را با هم شریک بودیم. زندگی به او خیلی فشار آورد، چیزهای زیادی را از دست داد و من می دیدم که او هر بار دوباره برخاست، جنگید و کاری کرد که اتفاق هایی که می خواست بیفتد. سال های زیادی را کار کرد. بعد از فوت پدر دومم به علت نارسایی چند عضو، مادر با من در بمبئی زندگی کرده، برای بهبود در مرکز درمانی ریکاوری کار می کند.
مرگ عجیب ناپدری ام
راستش کمی دیر با ناپدری ام ارتباط برقرار کردم. یعنی زمانی که به دوره نوجوانی رسیده بودم ولی این ارتباط خیلی نزدیک و پر از احترام بود. البته وقتی کوچک تر بودم نمی دانست چطور با من ارتباط برقرار کند. زمانی ارتباط خوبی بین ما برقرار شد که من خانه را ترک کردم و به بمبئی آمدم. آن زمان بود که فهمیدم چه نقش مهمی در زندگی من داشته و من چقدر دوستش دارم.
من دیگر شانس بازگشت به حیدرآباد را پیدا نکردم تا با او زندگی کنم اما خوشحالم که در چند سال آخر عمرش یک رابطه دوست داشتنی با او داشتم. هیچ وقت روزی را که او به خانه من در بمبئی آمد فراموش نمی کنم. آن خانه را در 21 سالگی خریده بودم. روی تابلوی بیرون خانه نوشته بود میرزا... اصلا فکرش را نمی کردم که به آن نوشته توجه کند. به محض اینکه از آسانسور پیاده شد به سمتش رفت و با دقت نگاه کرد، اشک در چشمانش جمع شد، من را بغل کرد و گفت:« تو دختر من نیستی، تو پسر منی» و یک سال بعد از این ماجرا او نیز فوت کرد. آن زمان من برای فیلمبرداری در لندن بودم و مادرم هم همراه من بود. در واقع این از معدود دفعاتی بود که اصرار کرده بودم مادرم همراه من باشد چون فیلمبرداری بلندمدتی بود.
شب بود که دخترعمویم تلفن زد و خبر داد که ناپدری ام بستری شده و به کما رفته است. اما گفت هرچیزی را که بگوییم می شنود و آیا می خواهم چیزی به او بگویم؟ گوشی را دم گوشش گذاشت و من گفتم:« پدر، تو قول داده بودی تا مرا عروس نکرده ای هیچ جا نمیروی، پس نمی توانی مرا تنها بگذاری.» آن طور که به من گفتند او پلک هایش را در جواب من تکان داد. این آخرین مکالمه من با او بود.
نقش دوستان و آدم ها
به نظرم روابط مهم ترین جایگاه در زندگی انسان را دارد چرا که تعادل، هارمونی و قدرت شما از خانواده و دوستان و کسانی که دوست شان دارید نشات می گیرد. چیزی مهم تر از خانواده و دوستان در زندگی نیست و آنها روی تمام عملکردهای شما در زندگی تاثیر می گذارند.
دنیای بی مانند آغوش مادر
مادرم تمام دنیای من است. صادقانه بگویم هیچ جای دنیا آغوش مادر نمی شود. چرا که هیچ جا چنین امنیتی حس نمی کنید. او شما را قضاوت نمی کند و پر از عشق و آینه زندگی شماست.
زمان بندی خاص خدا
در مورد ازدواجم با ساحل سنگا باید بگویم که بیشتر از هر چیز از طرز تفکرش خوشم می آید. هرگز ندیدم با مردم متفاوت رفتار کند و این برای من خصیصه بسیار مهمی است. خیلی کم پیش می آید کسی را پیدا کنید که دیگران را قبل از خودش قرار بدهد و با همه افراد با وقار و احترام رفتار کند. من از روزی که ساحل را دیدم در ذهنم با او ازدواج کرده بودم. راستش من به زمان بندی خدا خیلی اعتقاد دارم. حتما دلیلی بود که قبل ها این اتفاق نیفتاده بود.
خواستگاری رویایی من
وقتی که من و همسرم با هم آشنا شدیم من 32 و ساحل 33 ساله بودیم. سطح خانوادگی هر دو ما تقریبا یکی بود. نقاط مشترک زیادی داریم. هردو آدم های رک ولی آرامی هستیم. عاشق غذا، فیلم و موسیقی هستیم. از آن زمان 55 سال می گذرد. شرکت فیلمسازی مان را با هم راه انداختیم. آن زمان به نیویورک رفته بودیم که یک روز ساحل از من خواست که به پل بروکلین برویم.
جایی که دوران تحصیلش را گذرانده بود. زمانی که به میانه پل رسیدیم ناگهان در مقابل من زانو زد و از من خواستگاری کرد. شگفت انگیز بود مانند صحنه ای از یک فیلم. توریست های زیادی از کشورهای مختلف آنجا بودند که با دیدن این صحنه شروع به دست زدن کردند. واقعا چیزی فراتر از واقعیت بود. همان چیزی بود که ارزش این همه صبر کردن را داشت.
ازدواج ساده و بدون تجمل
مراسم ازدواج ما یک ازدواج پنجابی ساده بود که سه روز به طول انجامید. ما هر دو زیاد اهل تجمل نیستیم؛ بنابراین مراسم خیلی باشکوهی نداشتیم. دوستان محدودی را دعوت کرده بودیم و حتی برخی از اعضای دور خانواده نیز دعوت نبودند. راستش نمی خواستیم خیلی شلوغ بازی کنیم!
من و همسرم در شراکت هم با هم مشکلی نداریم. ممکن است خنده دار به نظر برسد اما باید این مساله را ذکر کنم که وقتی افراد مختلف به دفتر ما می آیند شاید به واسطه اسم من به اینجا قدم بگذارند. اما ما همه کارها را با هم انجام می دهیم و برای کار هم ارزش قائل هستیم. ساحل روابط عمومی خوبی دارد و می تواند افراد را در کنار یکدیگر قرار دهد.
گاهی برای خودم هم جای تعجب دارد که چگونه این قدر خوب همه کارها را مدیریت می کنیم و در عین حال وارد حریم شخصی یکدیگر نمی شویم. ساحل کسی است که به برابری زن و مرد بسیار معتقد است و فضای کافی به من می دهد. شش سال است که این شرکت را با هم اداره می کنیم و تنها چیزی که ما را در کنار یکدیگر نگه داشته این است که خودخواهی جایی در رابطه کاری ما ندارد.
زن ها را جدی بگیرید
یکی از مشکلات تهیه کننده بودن برای من، زن بودن است و اینکه بعضی ها آدم را در این حرفه جدی نمی گیرند؛ همان طور که وقتی با تهیه اولین فیلم خودم، کارم را در این زمینه شروع کردم همه مرا دست کم گرفتند اما خیلی ها از نتیجه کار من شگفت زده شدند. از طرفی با فیلم دومم نشان دادم که من هم می توانم در این حرفه موفق باشم؛ بنابراین زن ها را در هرکاری جدی بگیرید.
همکاری با رضا گلزار
این برای اولین بار است که در یک پروژه مشترک سینمایی کار می کنم که البته بیشتر عوامل آن ایرانی هستند. از بازی در کنار رضا گلزار واقعا خوشحالم. او یک بازیگر فوق العاده است و جدا از قدرت بازیگری، چهره ای خاص دارد.
به نظرم او یکی از زیباترین آدم های روی کره زمین است. از قربان محمد پور نیز تشکر می کنم. او یک کارگردان مهربان است و امیدوارم همیشه شاد و خندان باشد. ضمن اینکه در این مدت مردم ایران نیز به من لطف زیادی داشتند و در صفحه شخصی من علاقه خودشان را نسبت به من نشان دادند که از همه آنها تشکر می کنم.
مهم ترین بخش زندگی
مهم ترین و بزرگ ترین مساله زندگی انسان، سلامتی است و متاسفانه زمانی به این مساله پی می بریم که بیمار می شویم. در یک آهنگی شنیدم که می گفت بدن تو مهم ترین ابزاری است که در دست داری. پس زمانی می توان از این ابزار استفاده کرد که سالم باشد و تفکر سالم هم نتیجه داشتن بدنی سالم است. اگر از سلامت کافی برخوردار باشید می توانید در زندگی تصمیمات درست بگیرید، درست عمل کنید و به امیال و رویاهای تان برسید.
همچنین می توانید از کسانی که دوست شان دارید حمایت و محافظت کنید. سلامتی کلید همه چیز است و قدرت تان را افزایش می دهد. متاسفانه برخی به دیگران اهمیت می دهند ولی به خودشان نه. باید به تغذیه و روش زندگی خود بسیار توجه کنیم.
از ابتدای بحرانی که تروریستها در سوریه آغاز کردند، جمهوری اسلامی ایران در یک موضع قدرتمند و مستحکم و به شکلی علنی خود را یار و یاور مردم و دولت قانونی سوریه معرفی کرد؛ در طرف مقابل داعش، جبهه النصره، احرارالشام، جیش الفتح، نورالدین زنکی و چندین و چند گروه تروریستی که در سوریه ویرانی به بار می آوردند و به فجیع ترین شکل ممکن زنان و مردان و کودکان سوری را به قتل رساندند، مورد حمایت آشکار عربستان، قطر، اسرائیل و آمریکا قرار داشتند؛ حمایت این کشورها از تروریستها عمدتا در کمک های مالی و تجهیزاتی خلاصه می شد؛ حال آنکه کمک جمهوری اسلامی ایران به دولت و مردم سوریه علاوه بر اشکال استراتژیک و راهبردی خود، به دلیل قرارگرفتن حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه و به خاطر آنکه این کشور خط مقدم جبهه مقاومت محسوب می شود، از همان ابتدا رنگ و بویی معنوی به خود گرفت.
به گزارش جام نیوز، رامبد جوان بازیگر و مجری تلویزیون کریسمس را به سبک خودش تبریک گفت.
رامبد با انتشار عکسی از یک مادر شهید مسیحی در حال تزئین درخت کریسمس، سال نوی میلادی را به هموطنان مسیحی تبریک گفت.
آیت الله علم الهدی گفت: آقای کواکبیان دو شب پیش صحبتی در تلویزیون داشته که فلانی گفته همه مجلس فتنه است، کجا این حرف را زدم خوش انصاف؟ من گفتم «فتنه در مجلس است»، آیا این معنای این را میدهد که «همه مجلس فتنه است»!؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، آیتالله علمالهدی ظهر دیروز در دیدار با وزیر ارشاد و هیأت همراه که به مناسبت آغاز رسمیرویداد مشهد 2017 برگزار شد، به پخش مناظره دو شب پیش آقایان شریعتمداری و کواکبیان از رسانه ملی اشاره و بیان کرد: آقای کواکبیان دو شب پیش صحبتی در تلویزیون داشته که فلانی گفته همه مجلس فتنه است، کجا این حرف را زدم خوش انصاف؟ من گفتم «فتنه در مجلس است»، آیا این معنای این را میدهد که «همه مجلس فتنه است»!؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، علی خضریان عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی در یادداشتی خطاب به علی مطهری نوشت:
نمايندهي محترم مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي
جناب آقاي علي مطهري
با سلام
همانگونه كه مستحضريد، فساد اقتصادی از موضوعاتی است که از سالهای گذشته مورد دغدغه جامعه بوده است، به گونهای که رهبر انقلاب نیز در فرمان هشت مادهای در اوایل دهه هشتاد لزوم برخورد با این پدیده را به همه مسئولان گوشزد کردند. از آن فرمان سالها میگذرد و هر روز وجهی دیگر از این پدیده خودنمایی میکند؛ روزگاری شهرام جزایری، روزگاری اختلاس سه هزار میلیاردی، روزگاری بابک زنجانی و امروز فیشهای حقوقی و به فاصله کمی از آن ماجرای صندوق ذخیره فرهنگیان را می توان به عنوان اصلیترین مصادیق فسادی که در افکار عمومی نقش بسته یاد کرد و مطالبه عمومی مقابله با اشکال گوناگون این فسادها، خصوصاً فساد اقتصادی سیستماتیک که مهمترین نمونه اش حقوقهای نجومی برخی مدیران است، می باشد.
جناب آقای مطهري،
باید پذیرفت که یکی از مظاهر اشرافیگری برخی مدیران در کشور که باعث آسیب جدی اعتماد عمومی مردم به نظام اداری کشور و ضربه به سرمایه اجتماعی گردید، پدیده حقوقهای نجومی توسط برخی از مدیران بود که حساسیت زیادی را در فضای اجتماعی ایجاد کرده و رسیدگی به آن امروز تبدیل به یکی از مهمترین مطالبات اجتماعی شده است.
به طوریکه حتی رهبر انقلاب نیز در خطبههای نماز عید فطر امسال در مورد معضل فیشهای حقوقی بیانات مهمی داشتند و خواستار عزل و برکنار کردن، برگرداندن آنچه از بیتالمال به صورت نامشروع خارج شده به همراه مجازات این دسته از مدیران شدند که همچنان اجرای این مطالبه بر روی زمین مانده است.
اما از سویی دیگر و با توجه به اهمیت بازسازی اعتماد عمومی به نظام اداری کشور، نمایندگان مجلس، در ماده 35 لایحه برنامه ششم توسعه با راه اندازی سامانه ثبت حقوق و مزایای مقامات، رؤسا، مدیران و کارکنان کلیه دستگاه های اجرایی موافقت کرده و بر دسترسی نهادهای نظارتی و عموم مردم به این سامانه تاکید کردند. اما برايم جالب بود كه جنابعالي در گفتگویی پیرامون سامانه ثبت حقوق و مزایای مقامات، رؤسا، مدیران و کارکنان کلیه دستگاه های اجرایی گفته اید: "با این که حقوق همه مدیران کشور در این سامانه به مردم اعلام شود، موافق نیستم".
البته پيش تر از اين هم شما در جریان فیش های نجومی گفته بوديد: "اینكه همه بیایند فیشهایشان را نشان بدهند، مشكلی از كشور حل نمیكند. ما باید بیشتر دنبال كار و فعالیت و برنامهریزی باشیم. این كار غلط و زشتی است كه شروع كردهاند و آسیبش هم به كل كشور میرسد".
جالبتر اينجاست كه شما در جریان انتشار فایل صوتی آیت الله منتظری بر لزوم ارائه توضیحاتی در زمینه شایعات مربوط به سال 67 تاکید می کنيد و در نامه ای به آقای مصطفی پورمحمدی وزیر محترم دادگستری می نویسید: "متأسفانه این، مشکل کشور ماست که مسئولان به جای توضیح یک مسئله و پاسخ به سؤالی که برای برخی اذهان ایجاد شده است به مغالطه میپردازند و از عواطف انسانی و دینی و انقلابی مردم بهرهبرداری میکنند و هیچ گاه به سؤال مورد نظر پاسخ نمیدهند".
این سخن در حالیست که هر انسان منصفی که از افکار عمومی کشور کمترین اطلاعی داشته باشد، میداند که بحث فساد و طرح شایعاتی پیرامون فساد سازمان یافته در بدنه مدیریتی کشور از مهمترین چالشها و سوالات اذهان عمومی در سال های اخیر می باشد و شما آنجایی که بحث منافقین جلاد و قاتلان مردم كوچه و خيابان و بازخوانی تاریخی این موضوع مطرح می شود، پز روشنفکری گرفته و خواستار پاسخگویی به مسئولان می شوید، اما در ماجرای فیشهای نجومی و نظارت همگانی بر این ماجرا که بهترین راه برای رفع سوءظنها و جلوگیری از تخلفات و رخنه فساد در بدنه مدیریتی کشور خواهد شد، موافق شفافیت عمومی نیستید!
واقعاً جاي سوال است كه در حالي كه هر روز خبرهايي مبني بر فساد و ويژهخواري در سيستم اجرايي كشور به گوش مردم ميرسد كه ممكن است سبب سوءظنهایی نسبت به كليت سيستم شود، شما همهي شفاف سازيها در اين مسير را با توجه به انگيزههاي سياسيتان در حد نقد دولت تخفيف ميدهيد و ميگوييد: "حس من این است كه برنامهای برای تخریب دولت وجود دارد". حالا باید پاسخگو باشید در حالی که بحث درباره شفافیت حقوقها فقط مربوط به دولت نیست، بلکه تمام مدیران کشور اعم از دولت، مجلس، قوه قضائیه، شهرداریها و حتی نهادهای عمومی غیردولتی در مواردی که از بودجه کل کشور استفاده مینمایند رو دربر میگیرد، چرا باز مخالف شفافیت برای عموم مردم می باشید؟
سوال بعدی اينجاست كه چرا جناب مطهري در نظام جمهوري اسلامي در خصوص مسائل مربوط به قاتلان و تروريستها درخواست شفافيت ميكند، اما در مسئلهي ويژهخواري و حقوقهاي چند صد ميليوني تصميم ميگيرد زبان در كام فرو برد؟
البته شنيدن تناقضاتي از اين قسم از لسان حضرتعالي پديدهي عجيبي نيست، شما كه روزگاري به دليل عملكرد فرزندان جناب هاشمي رفسنجاني مخالف حضور ايشان در عرصهي سياسي بوديد و لختي بعد از ايشان تمنا و قريب به التماس داشتيد كه اگر در انتخابات شركت نكنيد مملكت فلان و بهمان مي شود و يا روزگاري ميرحسين موسوي را به دليل اينكه همسرش شاگرد حبيب الله پيمان بوده غيرمعتقد به مسير روحانيت مي دانستيد و روزي از او مي خواستيد چون اميرالمؤمنين علي(ع) از حق خود بگذرد، بعيد نيست امروز هم از نظام معرفتي پر تناقضتان چنين فرمايشاتي صادر شود.
و سخن آخر اينكه جناب آقاي مطهري انشاءالله به عنوان نمايندهي مجلس شوراي اسلامي خبر داريد كه مدتي قبل مركز پژوهشهاي مجلس اعلام كرد كه نرخ بيكاري در كشور به بالاترين رقم در سالهاي پس از انقلاب رسيده است و احتمالا خبر داريد كه بسياري از جوانان خوب اين مملكت يا با غول مخوف بيكاري دست و پنجه نرم مي كنند يا به شغلهاي غيرمرتبط با مدرك تحصيلي خود و غير هم شأن اشتغال دارند، اتفاقا ديروز خبر دار شدم كه آقازادهي جنابعالي با مدرك كارشناسي از دانشگاه آزاد و در حالي كه بالاترين سمت قبلياش در حد كارشناس بوده، به عنوان معاون عمراني يكي از مناطق شهرداري تهران مشغول به كار شده است، بنده شناختي از ايشان و سطح توانمنديهايشان ندارم، اما حقيقتاً مثل بسياري از جوانان اين كشور سوال است كه آيا خيل فارغ التحصيلان كارشناسي ارشد و دكتري دانشگاههاي معتبر كشور چون صنعتي شريف، صنعتي اميركبير و تهران همچون آقازادهي حضرتعالي اين فرصت را دارند كه در چنين جايگاههايي مشغول فعاليت شوند؟
حالا میتوانم درک کنم که چرا جنابتان که معتقد است: "برخلاف تفکر رایج که کتمان خطاهای احتمالی را موجب تقویت نظام میداند و بلکه نوعی عصمت برای جمهوری اسلامی قائل است، موجب جلب اعتماد بیشتر مردم و استحکام افزونتر نظام اسلامی است". چگونه در مقابل شفافیت دستمزد مدیران- که به اعتقاد بخش مهمی از دلسوزان انقلاب، نقطه آغاز بازگشت اعتماد بخشی از مردمی که به مسئولان کشور سوءظن پیدا کردهاند میشود- مقاومت کرده و علناً اعلام مخالفت میکند.
جناب مطهری حقوق ماهیانه معاونت عمرانی در شهرداری تهران را میشود برای جوانان این مرز و بوم که با مدارک عالیه همچنان بیکار هستند، بفرمایید.
جناب آقاي مطهري، با کافران چه کارت، گر بت نمیپرستی؟
منبع :شهر خبر
به نظر میرسد دولتمردان تدبیر و امید با آسان کردن شرایط وام و وارد کردن کالاهای خارجی قصد دارند در آستانه انتخابات هر طور شده این کارتها را به مردم بدهند.
به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز به نقل از نسیم آنلاین، دولتمردان یازدهم در طول 3.5 سال گذشته نشان دادند که علاقه خاصی به ارائه طرحهایی برای ارائه وام و کارت اعتباری به مردم دارند. آنها در طول مدت فعالیت خود یک بار در قالب بسته خروج از رکود دوم خود وام 25 میلیونی خرید خودرو و وام 10 میلیونی خرید کالا را ارائه کردند که تقریبا با شکست رو به رو شد. طرح وام 25 میلیونی خرید خودرو که به نظر میرسید تنها برای خالی کردن انبارهای خودروسازان تعبیه شده بود به دلیل بی برنامگی وزارت صنعت، معدن و تجارت و بانک مرکزی بعد از گذشت چند روز متوقف شد و دست عده زیادی از متقاضیان به دلیل محدودیت ظرفیت از این وام کوتاه ماند.
وام 10 میلیونی خرید کالا هم به دلیل بی برنامگی در اجرا و مشخص نبودن چگونگی اعطای آن با یک شکست تمام عیار رو به رو شد و تقریبا دست هیچ کس به آن نرسید.
اواسط امسال دولت اقدام به تعبیه یک طرح جدید برای وام دادن به مردم کرد ولی این طرح هم نتواست رکود را در اقتصاد کشور به حداقل برساند. این طرح که شامل سه کارت 10 میلیون تومانی، 30 میلیون تومانی و 50 میلیون تومانی میشد بازهم چوب ناهماهنگی مدیران سیف و نعمتزاده را خورد و تقریبا به توفیقی دست پیدا نکرد.
شروط عجیب بانکها برای دریافت این وامها مردم را از دریافت کارتهای اعتباری مورد نظر دولتمردان تدبیر و امید منصرف کرد. جالب اینجاست مسئولان بانک مرکزی که با تشریفات خاصی اجرای این طرح را کلید زده بودند و کار به جایی رسیده بود که شخص سیف راسا برای افتتاح این طرح به بانک ملی رفته بود تا چند ماه حاضر به پذیرفتن شکست این طرح نبودند، اما در نهایت هم مسئولان ساختمان میرداماد و هم مدیران محمدرضا نعمتزاده در وزارت صنعت معدن و تجارت رسما از شکست این طرح سخن به میان آوردند. نعمتزاده دلیل شکست این طرح را عدم همکاری مناسب با سیستم بانکی دانست و اعلام کرد که اشکالتراشیهای مکرر بانکها مردم را از گرفتن این وامها منصرف کرد.
سیف هم با انتقاد از وزارت صنعت اعلام کرد که در هیچ کجای دنیا بانکهای مرکزی برای به فروش رفتن کالاهای در انبار مانده و درجه چندم تسهیلات نمی دهد.
طرح شکست خورده به بهانه انتخابات احیا شد
با این وجود چند روز بعد از انتقادات سیف از طرح کارت اعتباری خرید کالا، اخباری از سوی بانک مرکزی درباره ادامه یافتن این طرح در رسانهها منتشر شد. علی اصغر میرمحمد صادقی مدیرکل اعتبارات بانک مرکزی چند روز قبل از احیای دوباره این طرح و ادامه یافتن تا پایان سال خبر داد. دو روز قبل نیز محمد طحانپور رئیس اتحادیه لوازم خانگی هم وارد عمل شد و رسما از طرح جدید دولت برای اعطای وام به مردم جهت خرید کالا خبر داد. طبق اعلام طحانپور طرح جدید دولت که در فاصله 150 روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری کلید خورده قرار است با دو تغییر اساسی نسبت به طرح قبلی اجرایی شود.
دو اهرم تحریک کننده در طرح جدید دولت
یکی از این تغییرات به ورود رسمی کالاهای خارجی اختصاص دارد. در طرحهای قبلی دولت جسته و گریخته اخباری در خصوص ورود کالاهای خارجی به این طرح شنیده میشد اما ظاهرا این بار انتقادات رئیس کل بانک مرکزی جواب داده و قرار است کالاهای خارجی رسما وارد چرخه اعطای وام برای خرید کالا شوند. همچنین شرایط و تسهیلات در نظر گرفته شده برای این طرح هم سادهتر از طرح چند ماه قبل بانک مرکزی است. یا این وجود به نظر می رسد دولت در ماههای پایانی خود شرایطی را فراهم کرده که این طرح هر طور که شده با استقبال مردم رو به رو شود تا هم شکست طرحهای قبلی را جبران کند و هم از آن به عنوان یک پوئن مثبت در آستانه انتخابات استفاده کند.
پای تعمیرات خانه هم به طرح کارت اعتباری باز شد
رئیس اتحادیه لوازم خانگی در توضیح این طرح اعلام کرد که رقم این کارتها 10، 30 و 50 میلیون تومان با سود 18 درصد است. مصرف این کارتها از تعمیرات خانه تا خرید لوازم خانگی ایرانی و خارجی امکان پذیر است.
طحانپور گفت که متقاضیان برای کارت های 10 میلیون تومانی نیازمند ارائه فیش کسر از حقوق یا جواز کسب هستند و برای ارقام 30 تا 50 میلیون تومان باید وثیقه ارائه شود.
اعطای وام 50 میلیونی با دو ضامن و کپی سند!
خبرنگار «نسیم آنلاین» برای اطلاع از صحت و سقم اعطای این وامها، سری به شعبات بانکها زده و عملا با تغییرات محسوس این وامها با طرح چند ماه پیش رو به رو شد. در طرح قبلی شرایط به قدری سخت بود که برای اعطای وام 50 میلیونی به ازای هر 10 میلیون باید یک ضامن معرفی میشد. یعنی در واقع برای دریافت کارت اعتباری 50 میلیونی نیاز به حضور 5 ضامن بود! اما امروز برای دریافت وام 50 میلیونی جدید در یکی از شعبات بانکی، فقط کپی سند به همراه دو ضامن کفایت میکند!
با این تفاسیر به نظر میرسد دولتمردان تدبیر و امید با آسان کردن شرایط وام و وارد کردن کالاهای خارجی قصد دارند در آستانه انتخابات هر طور شده این کارتها را به مردم بدهند. باید دید این بار مردم از این طرح استقبال میکنند یا خیر؟
منبع :جام نیوز
تعداد صفحات : 11