loading...
ایـران نـیـوفان جـامـع تـریـن مـجـلـه تـفـریـحـی ایـنـتـرنـتـی
حاجــَے بازدید : 38 چهارشنبه 08 دی 1395 نظرات (0)

كلمة شفاعت در لغت به معنای جفت شدن و كنار هم قرار گرفتن دو چیز است.[1] در اصطلاح كلامی نیز شفاعت به معنای وساطت اولیا و برگزیدگان الهی، برای رساندن بندگان به فیض رحمت و مغفرت الهی و دستگیری و نجات آنان است.[2]

شهید مطهری می گوید: شفاعت اقسامی دارد كه برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد ولی برخی، صحیح و عادلانه است و وجود دارد. نوع نادرست شفاعت كه به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است كه گناهكار بتواند وسیله ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حكم الهی جلوگیری كند، درست همان طوری كه در پارتی بازی های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد. اما شفاعت صحیح كه تأیید كنندة قانون و حافظ نظام است و آیات و روایات زیادی از طریق شیعه و سنی وجود آن را اثبات می كند بر دو گونه است:

1. شفاعت «رهبری» یا شفاعت «عمل».

2. شفاعت «مغفرت» یا شفاعت «فضل».

شفاعت رهبری، شفاعتی است كه شامل نجات از عذاب و نیل به حسنات و حتی بالا رفتن درجات می باشد.

شفاعت مغرفت، شفاعتی است كه تأثیر در از بین بردن عذاب و در مغفرت گناهان است و حداكثر ممكن است سبب وصول به حسنات و ثواب ها هم بشود، ولی بالا برندة درجة شخص نخواهد بود، و رسول اكرم ـصلّی الله علیه و آله ـ دربارة این قسم از شفاعت فرمود: «من شفاعتم را برای گناهكارانی از امتم كه مرتكب گناه كبیره شده اند ذخیره كرده ام، اما نیكوكاران مورد مۆاخذه قرار نمی گیرند.»[3]

چه كسانی شفاعت می كنند؟
از جمله شفاعت كنندگان پیغمبران می باشند و در اینكه رسول گرامی اسلام دارای مقام شفاعت می باشد تردیدی نیست و اهل سنت و شیعه نیز در آن اتفاق نظر دارند.در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است كه هیچ یك از انبیاء و رسل شفاعت نمی كنند تا اینكه خدا به آنها اجازه دهد به جز پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه خدا قبل از قیامت اجازة شفاعت را به او داده است و شفاعت نخست، برای او و امامان از فرزندان او سپس برای انبیاء است.[4]

به یقین امامان معصوم نیز شفاعت خواهند كرد و روایاتی برای این معنی دلالت دارد كه برخی از آنها را ذكر می كنیم: از امام صادق ـ علیه السّلام ـ دربارة آیة شریفة (فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ )[5] (كافران گویند) پس برای ما نه شفیعانی هست و نه دوستان صمیمی. فرمود: شفیعان ائمه هستند و دوستان از مۆمنین.[6] روایات بسیاری دربارة شفاعت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و فرزندان او غیر از ائمه هدی و مۆمنان حتی بچه های سقط شده آنها نیز وارد شده است.[7] پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: فقرای از شیعیان علی و خاندان علی را پس از او سبك مشمارید كه هر یك از آنان عده ای همچون قبایل ربیعه و مضر را شفاعت می كنند.[8]

امیرمومنان امام علی علیه السلام می فرمایند: از جمله شفیعان علماء و شهدا می باشند. حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: چون روز قیامت شود خداوند عالم و عابد را برانگیزد، پس به عالم می گویند بایست و برای مردم شفاعت كن به پاداش اینكه آنان را نیكو تربیت كردی...[9]

از جملة شفیعان، زائران قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ هستند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: ... به زوار قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ گفته می شود دست هر كه را كه دوست دارید بگیرید و آنها را به

بهشت ببرید...[10] و از جمله شفاعت كنندگان ملائكه می باشند[11] همان طور كه قرآن كریم نیز شفاعت می كند.[12]

قرآن در قیامت شفاعت می کند
هر كسی كه در جوانی قرآن را بخواند به طوری كه با گوشت و خون او مخلوط شود خداوند او را با سفرای گرامی و ابرار خود قرار می دهد و قرآن روز قیامت از او حمایت و جانب داری می کند و در درگاه الهی عرض می کند خداوندا هر صاحب کرداری به اجر عمل خود رسیده است مگر آنکس که به گفتار من عمل نمود خداوندا اعطایای خود را به او برسان. خداوند دو حله از حله های بهشت به او می پوشاند و تاج کرامت بر سر او می نهد آنگاه به قرآن خطاب می فرماید و می گوید فزونتر از این مایل بودم سپس خداوند مقام امن را در دست راست و مقام خلد را در دست چپ او می نهد و وارد بهشت می گردد به او گفته می شود یک آیه از آیات قرآن را تلاوت کن و یک درجه بالاتر برو آنگاه به قرآن خطاب می شود آیا عطایای خود را به او دادیم و تو را راضی نمودیم؟

قرآن می گوید: آری خداوندا. بنابراین قرآن از خداوند در خواست می کند و در درگاه الهی شفاعت می کند. (الکافی، ج 2، ص 601) راجع به شفاعت قرآن روایت فراوانی در کتاب سنی و شیعه نقل شده است: از پیامبر اسلام نقل شده: قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعت او پذیرفته می شود و شکایت کننده ای است که خصومت او تصدیق می شود. از پیامبر اسلام نقل شده: قرآن را بیاموزید زیرا قرآن برای اصحاب خود روز قیامت شفاعت خواهد نمود.از پیامبر اسلام نقل شده:

روزه و قرآن برای کسی که روزه گرفته است و در شبها قرآن تلاوت کرده استشفاعت می کنند روزه می گوید پروردگارا این شخص را از خوردن غذا و انجام شهوات در روز مانع شدم پس شفاعت مرا درباره او بپذیر.

قرآن می گوید من این شخص را از خواب شب باز داشتم پس شفاعت مرا درباره او بپذیر. پس شفاعت هر دو درباره او پذیرفته می شود.

از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده:سوره تبارک که سی آیه است برای شخصی که آن را خوانده است شفاعت می کند تا او آمرزیده شود.

از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: شفاعت کنندگان پنج تایند: 1 – قرآن 2 – خویشاوندان 3 – امانت 4 – رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم 5 – اهل بیت علیه السلام

امیرمومنان امام علی علیه السلام می فرمایند:

بدانید که قرآن شفاعت کننده است و شفاعت او پذیرفته می شود و گوینده است و گفتارش تصدیق می گردد و هر کس قرآن برای وی روز قیامت شفاعت کند شفاعت قرآن در باره او پذیرفته می شود. (تفسیر عیاشی، ج 1، ص 2)

پی نوشت ها:
[1]. راغب اصفهانی، مفردات، چاپ دوم، انتشارات مرتضوی، چاپخانه حیدری، ص 270.
[2]. جعفر سبحانی، الهیات، ج 4، ص 344، چاپ دوم، نشر مركز جهانی علوم اسلامی قم.
[3]. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 1، چاپ پنجم، انتشارات صدرا، ص 247.
[4]. علامه طباطبایی، المیزان، ترجمه مكارم شیرازی، ج 1، چاپ گلشن، ص 238.
[5]. سورة شعرا، آیة 100.
[6]. موسوی اصفهانی، مكیال المكارم، ج اول، ترجمة سیدمهدی حائری قزوینی، چاپ نگین، ص 453، و بحارالانوار، 8/42.
[7]. تفسیر المیزان، ج 1، ص 238.
[8]. مكیال المكارم، ج اول، ص 454، و، ج 8، ص 59.
[9]. همان، بحارالانوار، ج 8، ص 59.
[10]. مكیال المكارم، ج اول، ص 444 و 445، و بحارالانوار، ج 101، ص 27.
[11]. تفسیر المیزان، ترجمه مكارم شیرازی، ص 227.
[12]. مجموعه آثار شهید مطهری، ج اول، ص 254

 

منبع:aghigh.ir

منبع:ایران نیوفان

حاجــَے بازدید : 32 چهارشنبه 08 دی 1395 نظرات (0)

چرا اسلام معاد را از اصول دین قرار داده اند ولى سایر ضروریات را از اصول دین قرار نداده چون خیلى اشخاص این سۆال را مى کنند، مى گویند شهادتین که انسان به آن مسلمان مى شود دو چیز بیشتر نیست: " اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله ".

پس چرا مسأله معاد را جزء اصول دین قرار داده اند؟ خوب، آدمى که به پیغمبر ایمان داشته باشد، به هر چه پیغمبر گفته (اگر برایش ثابت شود که پیغمبر گفته، مخصوصا اگر ثبوتش به حد ضرورت و بداهت برسد) ایمان پیدا مى کند، پس ما باید بگوییم اصول دین دو چیز بیشتر نیست (حالا دو اصل دیگر (عدل و امامت) را که شیعه مى گویند، آن به جاى خود مسأله علیحده اى است): توحید، نبوت، معاد فرع و طفیلى نبوت است، چون ما به نبوت اعتقاد داریم و پیغمبر از معاد خبر داده، به معاد هم اعتقاد داریم، همین طورى که چون پیغمبر گفته اند نماز واجب است به نماز هم اعتقاد داریم، نماز هم از ضروریات است، روزه هم از ضروریات است، حج هم از ضروریات است.

این ایراد وارد نیست، چون علت اینکه مسلمین معاد را جزء اصول دین قرار داده ا ند این بوده که اسلام درباره معاد یک امر علاوه اى از ما خواسته ، یعنى نخواسته ما فقط آن را به عنوان یکى از ضروریات اسلام، به طفیل قبول نبوت قبول کرده باشیم، خواسته که خود ما هم مستقلا به آن ایمان و اعتقاد داشته باشیم، ولو مثلا ما به نبوت اعتقاد نداشته باشیم، به معاد اعتقاد داشته باشیم. این که "ولو" مى گویم نه اینکه از آن صرف نظر مى کنم، مى خواهم بگویم یک مسأله اى است که خواسته ما مستقلا به آن ایمان داشته باشیم و لهذا قرآن استدلال مى کند بر قیامت، استدلال نمى کند بر روزه ، مى‌گوید روزه را پیغمبر گفته، ولى استدلال مى کند بر قیامت، چه آن نوع استدلالى که پایه آن خود توحید است، و چه آن استدلالى که پایه آن نظام خلقت است.

قرآن علاقه نشان مى دهد که افراد در باب معاد تحقیق داشته باشند و لهذا در باب معاد کلمه ایمان آمده و در غیر معاد نیامده است. در باب ملائکه هم ایمان آمده است. این علامت آن است که خواسته اند که ما در اینجا تحقیقى داشته باشیم به طورى که بتوانیم اعتقاد پیدا کنیم که یک حقایقى به نام ملائکه وجود دارد. همچنین قرآن مایل است که ما به آخرت ایمان داشته باشیم، یعنى در کنار ایمان به پیغمبر و ایمان به نبوت مى خواهد ما اعتقاد و ایمان به آخرت داشته باشیم والا آن را در این ردیف ذکر نمى کرد. چرا آن را در این ردیف ذکر کرده؟ پس طالب تحقیق در اینجاست. در اینکه مسائل معاد در درجه اول مسائل تعبدى است هیچ بحثى نیست. ما درباره این مسائل تعبدى مى خواهیم ببینیم چقدر مى توانیم تحقیق کنیم و این تحقیق هم مطلوب است. اگر اشخاصى بگویند شما حق تحقیق کردن ندارید، ما در مقابل آنها چنین مى گوییم. اگر کسى گفت: "در باب قیامت کسى حق تحقیق کردن ندارد، قرآن یک چیزى گفته، ما هم باید بگوییم آمنا و سلمنا، هر کس گفت چرا؟ مى گوییم سۆال بدعت است. همین طورى که عده اى در قدیم مى گفتند ''السۆال بدعة'' اینجا حق سۆال و جواب ندارى" (ما مى گوییم) نه، این طور نیست، از ما تحقیق خواسته اند.


منبع : معاد شهید مطهرى، صص 15-14 و 31

منبع: بیتوته

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 383
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 49
  • آی پی دیروز : 43
  • بازدید امروز : 122
  • باردید دیروز : 179
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 831
  • بازدید ماه : 4,306
  • بازدید سال : 29,391
  • بازدید کلی : 143,181
  • #مـن_حـمایـت_میکنم(:

    کمک به موسسه محک