loading...
ایـران نـیـوفان جـامـع تـریـن مـجـلـه تـفـریـحـی ایـنـتـرنـتـی
حاجــَے بازدید : 200 پنجشنبه 23 دی 1395 نظرات (0)

دانلود رمان عشق و انتقام به قلم FATI18 کاربر انجمن 98iaبه صورت لینک مستقیم

نام کتاب : عشق و انتقام

نویسنده : Fati18

موضوع : عاشقانه – حادثه ای

خلاصه کتاب :

خلاصه رمان : زندگی دختریه به اسم نفس که سختی ها و تلخی های زیادی رو در زندگی چشیده تو 18 سالگی برادرش رو ازش گرفتند و تصمیم می گیره انتقامش رو از قاتل برادرش بگیره . برای زندگی به آلمان میره وبعد از پنج سال به ایران بر میگرده با پسری به اسم بردیا آشنا می شه و غافل از اینکه این پسر دوست داداشش بوده و کنار قاتل برادرش زندگی می کرده بردیا به نفس قول میده که کمکش می کنه.

به نام خدایم،خدای زندگی

خدایم ک داده،لیاقت بندگی

به نام خدایم که هست تنها،

خدایم ک هیچ جا ندارد همتا

به نام نامش ک با نامش

دلم و جانم ارامش می یابد

پی نوشت:این اولین رمانی که می نویسم ممنون می شم حمایت کنید و رمان رو بخوانید.

 

صفحه اول کتاب : 

– وسایل و چمدانم رو از فرودگاه گرفتم و با تاکسی وارد شهر شدم . میدونستم واسه چی اومدم! انتقام! وجود م پراز کینه شده بود. پنج سالی بود که تو کشور آلمان زندگی می کردم و در یک شرکت بزرگ و معتبر کار می کردم اما الان وقتش بود که ایران بیام. یک واحد از ساختمانی که ده طبقه بود رو وسط تهران اجازه کرده بودم. مدارک مورد نیاز برای استخدام رو برداشتم و به شرکت رفتم.. سریع و حالت دو می رفتم که یهو به یه نفر خوردم و پخش زمین شدم خیلی دردم گرفته بود تا جایی که دلم میخواست گریه کنم. سرمو بالا گرفتم که دیدم یک پسر بالا سرم ایستاده.. پرسید:حالتون خوبه خانم؟! من:آقا مگه کوری؟! اون که تعجب کرده بود گفت:ببخشید ولی این شما بودید که با عجله می رفتید بر حال بازم عذر خواهی میکنم. پشت چشمی نازک کردم و چیزی نگفتم و خودمو جمع و جور کردم و پیش منشی رفتم تمام توصیحات و مدارک رو بهش دادم و اونم فرم رو به من داد تا پر کنم. خیلی آرایش کرده بود طوری که وقتی دیدمش بلا نسبت شما فکرکردم میمونه!

فرم رو بهش دادم که گفت:همینجا منتظر باشد تا رئیس بیاد. منتظرش موندم بعد یک ربع اومد

خود نامردش بود خیلی به خودش رسیده بود به سمتم اومد و گفت:من آریانا ایردخواه هستم رئیس شرکت. من:خوشبختم خانم ایزدخواه امیدوارم همکاری خوبی داشته باشیم.تمسخرانه خندید که حسابی بهم بر خورد و گفت:امیدوارم…تا یک ساعت دیگه لیست هزینه و بستانکاری رو بیار اتاق من ..با حرص گفتم:چشم خانمم ایزدخواه!همیشه بدم میومد زور بگن ولی این روزگار همیشه برخلاف دل من چرخیده. لیست هزینه و تهسیلات اینا رو کارش رو که انجام دادم و برداشتم رفتم سمت اتاقش .یهو همون منشی اومد و گفت:الان نمیشه بری.من:نه من باید برم با ایشون کار دارم.منشی:نخیر خانم شما حق نداری الان وارد اتاق بشی.خانم ایزدخواه جلسه دارن.دیگه داشت زیادی زر زر می کرد و اعصابم رو خط خطی می کرد.بدون توجه به منشی وارد اتاق شدم داخل اتاق آریانا و اون پسری که صبح بهش خوردم و یک آقای دیگه هم بودند منشی اومد و رو به آریانا گفت:ببخشید خانم ایزدخواه من به ایشون گفتم که اتاق شما نیان ولی هیچ توجهی نکردن.آریانا:شما برو بیرون خانم کامرانی….منشی که رفت گفت:مگه نمی بینی جلسه ست چرا اومدی؟منم با پررویی تمام بهش گفتم:خودتون گفتید لیست هزینه ها و بستانکاری ها رو بیارم بعدش هم من اگه نمی آوردم نمی تونستم کارامرو انجام بدم..یعنی خداییش دلیل مزخرف تر از این نبود قصدم این بود فقط حالش رو بگیرم با اون حرف زدن مسخرش سر صبح…اون آقایی که صبح بهش خورده بودم گفت: به نظرتون الان وقت مناسبی که اومدین؟شما که می بینین ما کار داریم.اون مرده وسط حرفش پرید و گفت : بس کنید …

 

 

 

  • دانـــــــلود
  •  

 

منبع:98ia.co

حاجــَے بازدید : 1367 پنجشنبه 23 دی 1395 نظرات (0)

دانلود رمان شیوه ی یک جنتلمن با فورمت PDF

نام کتاب: شیوه ی یک جنتلمن

نام نویسنده :مهلا توانا – rozaaa

موضوع کتاب: اجتماعی.عاشقانه.درام

خلاصه کتاب :

داستان از زبون راوی روایت میشه والبته گاهی هم دختر داستان که خاطراتش رو مینویسه…قصه ازاین قراره که دوتاشخصیت اصلی ما، اعتقاداتشون باهم فرق داره ولی یک وجه اشتراک دارن واونم اینه که هردو از ازدواج متنفرن! داستان در راستای زندگی هردوشون پیش میره وقراره شیوه های یک مرد، در اتفاقاتِ مختلف بیان بشه…اینکه تو هر اتفاقی شیوه های خاصی داره که ازاون یک مرد بااصالت ومحترم ساخته… قانون هایی که بهشون پایبنده ونمیخوادبه هیچ وجه عوضشون کنه!

تمام سختی ها ودشواری های زندگیش رو به راحتی باشیوه هاش مدیریت میکنه…وسربلند بیرون میاد، اما…

اون که به تازگی ازآلمان برگشته، توسط صمیمی ترین دوستش به مهمونی دعوت میشه واونجا دختری رو اتفاقی ملاقات می کنه که تمام زندگیش روتحت تاثیر قرارمی ده…

عشق هرچیزی می تونه باشه! ممکنه زمینی باشه یاآسمونی…همیشگی و عمیق باشه یاسطحی وزود گذر…تنهاچیزی که مهمه ابدی بودنشه! حقیقی بودنشه! فقط همین، عشق رو خاص می کنه! عشقی خالص…مقدس وپاک!

عشق بین هرکسی می تونه به وجود بیاد…فقط کافیه معنی عشق واقعی رو بفهمیم! اونوقت دیگه فرقی نداره بین زن وشوهرباشه یا بین دوتادوست ویا…

سخت است رسیدن، وقتی دیوار های سنگی میان من و توفاصله انداخته/

وقتی هیچگاه نمیتوان دیوارها را کنار زد و تو رابه دست آورد!

 

 

 

 

  • دانـــــــلود
  •  

 

منبع:98ia.co

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 383
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 172
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 382
  • آی پی دیروز : 83
  • بازدید امروز : 1,182
  • باردید دیروز : 194
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,376
  • بازدید ماه : 1,376
  • بازدید سال : 31,737
  • بازدید کلی : 145,527
  • #مـن_حـمایـت_میکنم(:

    کمک به موسسه محک